سرزمین  آفتاب
سرزمین  آفتاب

سرزمین آفتاب

میکشدم می به چپ !

با اجازه برادرم:


می کشدم می به چپ
می کشدم دل به راست
رو که کشاکش خوش است
تو چه کشیدی بگو...



یه عده  از دوستان و ارباب فضل و صاحبان قلم به اشتباه بر من منت گذاشته و گاه و بیگاه سرای  تهی ام را به لطف قدمی منور می کنند

شرمنده ام

اغلب دستم خالیست ( بر خلاف  دلم )

اما امشب خیلی ناگهانی تصمیم گرفتم برای معدود دوستانی که آدرس وبلاگ حقیر رو دارند اما شاید وبلاگ خواندنی و بسیار  دیدنی برادر عزیز و خوش ذوقم  فرداد رو نداشته باشن  کاری بکنم که از خجالت دست کوتاهم ولو برای یک شب در آمده باشم

فرداد خوبم قبل از صدای  زیباش

قبل از قلم خوندنیش

و قبل از ادبیات بسیار قابل توجهش که البته مزین هم شده به ادب و هنر

عکسهای  بسیار  دیدنی و خوندنی و شنیدنی  داره

بر من خرده نگیرید که  مگه عکس هم خوندنی و شنیدنی  می شه ؟

بله

میشه

یکبار خودتون تجربه کنین بهتره

اولش عرض کردم که بیشتر دوستان با وبلاگ برادر عزیزم  پیش از من آشنا بودند و هستند

این مختصر فقط برای عزیزانی بود که تا الان اون وبلاگ رو ندیدن


لحظاتتان آبی و شاد



باران نوشت :

سر شب یه نم بارون زد و من رفتم توی ایوان

یاد یه شعر افتادم...شاعرش یادم نیست

خدایا

بیا قدم بزنیم

سیگار از من

باران از تو

...


نظرات 18 + ارسال نظر
سهبا دوشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 07:42 ق.ظ

داداش فرداد .... ( اجازه میدین حرفی نزنم راجع به ایشون ؟!) فکر کنم همه حرفهامو زدم قبلا !

و بعد ...
شما هنوز هم دست از سر سیگار برنداشتین ؟! بازم سیگار ؟! اونم تعارف به خدا ؟!؟؟؟؟

نخیر
سرکار ایشون رو می شناسید
برای دوستانی گفتم که نمیشناسن


من؟دست برداشتم. اون دست بر نمیداره
دیگه خود خدا رو کشیدم وسط که شما نتونین چیزی بگین !!!

سهبا دوشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 07:43 ق.ظ

ضمنا اون نم بارون نبود و بارون بود ! من که حسابی خیس شدم زیر بارون ! چه حس خوبی داشت ...

گفتم که
شما مرفه ها همه چیتون پر و پیمونه
به شما خود بارونش رسید
به ما نمش !!!


خدا شانس بده

فقط بلده بیاد باما سیگار مفتی بکشه ؟

فرداد دوشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 02:33 ب.ظ

سلام بر آفتاب عزیز
منم به تاسی از خواهرمون سهبا حرفی درمورد فرداد نمی زنم...چون چیزی برای گفتن نداره
ولی ببین چی گفتی که سهبای عزیز اینقدر شاکی شد...تو نمی خوایی مزه یواشکی سیگار کشیدن رو درک کنی؟حتما باید همه عالم رو خبر کنی؟
......
ممنونم از لطفی که به من داری و امیدوارم یک روز به این چیزایی که درموردم گفتی برسم....
سپاس از تو.

می بینی داداش؟
از دست این ملت نمی تونی یواشکی با خدای خودتم خلوت کنی


حالا من فقط اسمشو آوردم. نکشیدم که !!
بابا بخدا هنوز روی قولم هستم ( جمله دوپهلو یعنی این )

فرداد عزیزم
بدون اغراق هر بار که سری به وبلاگ می زنم اگه هر چقدر هم وقتم کم باشه وبلاگ شما ، سهبا، سمیرا و ... جزو حتمی ترین وبلاگهاییه که باید قبل از بیرون اومدن نگاهشون کنم
برات آرزوی موفقیت فزاینده دارم
کاری نکردم
حسی بود که خیلی واقعی بیانش کردم
همین و بس

حق مدد

سهبا دوشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 09:25 ب.ظ http://sayesarezendegi.blogsky.com/

هان ؟ بله ؟ من ؟ دست به دست یگانه ؟ خنده ؟ کی ؟ کجا ؟ کو ؟ گفتمان ؟ م....مان ؟
نه جون خودم ! من چیکار دارم ؟ کلا من یه بار خوشم اومد از جواب به جای این دختر و خندیدم ! همین دیگه !

حالا تابستون گرم یعنی چی ؟ الان من بترسم یعنی ؟!

سلام . الان شبه , پس شبتون خوش ! اما اگه روز تایید شد , خب روزتون خوش . در هر حال , روزگارتون شاد !

اولا که به قول دوست عزیزم هادی ( خورشید بانو ) فکر کنم دوپینگ کردم
روزی 8-9 بار میام اینجا . الان هم نیمه شبه و دارم میخونم و تایید میکنم

بدتر شد که ! جواب بجا؟ باشه دیگه...باشه

تابستون گرم یعنی خورشید عصبانی میشه و انقدر زیاد و گرم می تابه که همه بسوزن ! مخصوصا دست به یکی کننده ها !!!


اینه !

جوجه اردک زشت دوشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 10:54 ب.ظ

خدایا بیا باهم قدم بزنیم

سلام

سکوت تنها کامنت من در دیدار پست جناب فرداد است

سلام شب بخیر سرور عزیز
دقیقا مثل مواقعی که وبلاگ خوب و زیبای شما را میبینم !!!

سربلند باشید

الهام سه‌شنبه 22 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 07:02 ب.ظ http://elham7709.blogsky.com/

این پست تبلیغ وبلاگ دوستان بود!
یا تبلیغ و تشویق کشیدن سیگار؟
یا یادآوری خدا؟
یا شاید حرف هایی از دل بارونی...
ولی سیگار چیز بدیه بچه ها نکشید اگه دارید بدین به من

همه ش با هم !!

مگه آدم نمی تونه یه پوک سیگار با خدای خودش زیر بارون بکشه و ایمانش قوی تر بشه ؟


خانوم اجازه
ما نداریم
همه شو زنگ تفریح کشیدیم. تموم شد !

سمیرا چهارشنبه 23 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 10:33 ق.ظ http://nahavand.persianblog.ir

از فرداد عزیز اولین چیزی که به ذهنم می رسد صدای دلنشین است و قلم خواندنی و چشمانی تیزبین و زیبا بین که تکه های دل خدا را به قاب تصویر میکشد تا همه لذت ببرند ...ندیده برایم ارزشمند و قابل احترام خاص هستند...مخصوصا صدای شیدایشان...تن و جانشان درست و آرام و خوش و ممنون از شما که اینقدر خوب و حقیقی نوشتید...خاصیت خوبان است که همدیگر را خوب پیدا می کنند

من هنوز صدای قشنگشو نشنیدم اما تعریف صداشو ... تا دلتون بخواد
بقیه ش هم که صد درد صد !
درست مثل قلم و نگاه خودتون !!
لطف دارید
بنده هم خوب نیستم
مدتی بر حسب اتفاق و شرایط روزگار ... مدتی با گل نشستم
وگرنه من همان خارم که هستم !

خوب شمایانید
خوشحالم که در بین این دوستان تنفس میکنم

فرداد پنج‌شنبه 24 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 11:02 ق.ظ

سلام برادر آفتاب
خجالت زد ه ام برای این همه محبت...تو و همه دوستان.چشمایی که منو اینجوری دیدن چشمایی هستن پر از لطف که با مهربونی نگاه کردن و گذشت کردن از خیلی چیزا...
اگه تونستی منم خبر کن دوتایی بریم با خدا قدم بزنیم.
بازم تشکر

سلام عزیز دل
کاری نکردم که در خور تو و خوبیهات باشه

خبر کنم ؟ دوتایی؟... باشه. من حرفی ندارم...خوشحالم می شم... اما یادمه یه نفر توی کامنت قبلیش برام از لذت سیگار کشیدن یواشکی و قاچاقی حرف زده بود !!

سهبا پنج‌شنبه 24 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 03:17 ب.ظ http://sayesarezendegi.blogsky.com/

سلام علیکم . احیانا قصد به روز شدن ندارین که ! یه وقت قرار نبود شما کاری انجام بدین خدای ناکرده ؟! منتظریم ها برادر عزیز !

سلام
شرمنده م
یه سری کلاسهای فشرده داشتم
چاره یی نبود جز غیبت !!از وبلاگ!
چشم
در اسرع وقت

سهبا پنج‌شنبه 24 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 03:18 ب.ظ http://sayesarezendegi.blogsky.com/


می بینم که اینورا از تایید دراومده ! ای ولللل !!! شجاع شدین شما هم ها !

دیگه

مستی و راستی ! و شجاعت !!!!

حالا تا ببینیم چه موقع اینم مث سیگار ممنوع بشه

سارا جمعه 25 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 02:04 ق.ظ http://www.zendegioff.blogfa.com

سلام ممنونم که لطف کدین بهم سر زدین وبلاگ زیبایی دارین به خصوص این موزیک بارونی امیدوارم زندگیتون ساراسر شادی و خوشی باشه خوشحال میشم بازم تو وبم ببینمتون

سلام
باعث افتخاره که شاهد حضور و کامنتتون توی وبلاگم هستم

با اجازه الان آدرستون رو لینک می کنم که مجددا بتونم خدمت برسم

سمیرا شنبه 26 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 11:06 ق.ظ http://nahavand.persianblog.ir

خب خدا رو شکر که بلاخره حضرت پرشین بلاگ اجازه داد چشم ما به جمال منور کامنتهای شما روشن بشه...وقتی میاید و نظر میدید خوشحال میشم خیللللللللی...زود به زود بنویسید حتی از باران و سیگار

سلام
خوشحالم که دیر به دیر اما مستمر کامنت هاتون میاد
این یعنی اینکه هنوز فراموش نشدیم
شما خیلی لطف دارید
بله. حتما... می نویسیم
حتی از سیگار و باران

جوجه اردک زشت شنبه 26 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 10:25 ب.ظ

سلام
سراپا شوق شدم در تابش نورتان به متروکه سرایم

سلام عزیز

شاید هم بر عکس
این من باشم که مشعوف از تابیدن نور دوستی پر بهایتان به قلبم باشم

آبی و عاشق باشید

مامان مانلی دوشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 08:10 ق.ظ http://www.maneliasal.blogfa.com

سلام از آشنایی با شما خیلی خوشحالم.
سال نو مبارک امیدوارم سالی پر از شادی داشته باشید.
خیلی خوشحال شدم فرشته هامون هم ماه و حدود هم روز هستن . از تجربیاتتون باید استفاده کنم.
از راهنماییت خیلی ممنون. تا چند وقت پیش کاملا به صندلیش عادت داشت ولی متاسفانه یه مدت اونجا نمی شینه باید یه راهکار جدید پیدا کنم.

خدا فرشته ی نازتون رو برات صدسال نگهداره

شرمنده اگه چیزی نوشتم صرفا از روی نگرانی بود. همین

خوشحال میشم که بازم اینجا زیارتتون کنم

ثنائی فر دوشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 08:11 ب.ظ

یا سوز سیگار قطرات باران را می سوزاند و یا قطرات باران سیگار را
سلام و درود بر این مهرها و مهربانی ها و دوستی ها

در وصف زیبایی های سرای فرداد عزیز واژه ها حقیرند
حال که با گرمی و لطافت و زلالی سرزمین آفتاب هم آمیخته شود دیگر همان به که سخن کوتاه
باز هم سلام و باز هم درود

سلام
نمیدانم خوشحال از آمدنتان باشم یا باز باید یک ماه غصه بخوریم که باز می روید و یک مااااااااه دیگر بر می گردید...
به هر حال خیلی از دیدن کامنتتون خوشحال شدم
وبلاگ من که چیز خاصی برای تقدیم به دوستان عزیزی چون شما نداره

اما حقیقتا وبلاگ برادر خوبم فرداد و سایر عزیزانی که اسامی قشنگشون توی لینکدونی من هستن ( منجمله خود شما ) بسیار خوندنی و قابل توجه هستند

لطفا تاخیر ها را کم کنید
دلمان گرفت

ممنون از کامنت و حضور

سبز باشید

سایه دوشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 08:20 ب.ظ http://shadowplay.blogsky.com/

بیا قدم بزنیم
باران از من

بقیه اش هم با من !


الان کتک لازمم !
اسم سیگار که بیاد همه دمپایی بر می دارن

بابا جان بنده توی ترک تشریف دارم !!!



ممنون سایه گرامی بابت اینکه معنای کلمات رو خوب خوب می فهمی

نگار سه‌شنبه 29 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 07:31 ق.ظ

اگر روزی دلم گرفت یادم باشد
که خدا با من است
که فرشته ها برایم دعا می کنند
که ستاره ها شب را برایم روشن خواهند کرد
یادم باشد که قاصدکی در راه است
که بهار نزدیک است
که فردا منتظرم می ماند
که من راه رفتن می دانم و دویدن
و جاده ها قدم هایم را شماره خواهند کرد
اگر روزی دلم گرفت یادم باشد
که خدای من اینجاست
همین نزدیکی ها
و من
تنها
نیستم ...

سلام

و خدا در همین نزدیکی هاست
و سحر نیز آمدنی ست

اما گاه واقعا فراموش می کنیم که سرانگشت گرداننده یی بزرگ و مهربان در پس تمام این چرخش ها و فراز و فرودهاست
که اگر سختی روزگار
کمر طاقتمان را خم میکند زبان به گلایه گشودن علاج نیست

ای کرمت همره در ماندگان
دور مران از در و راهم بده

روز بهاریتان سبز و معطر به نم باران باد
ممنون

سارا.:: زندگی من و همسرم::. سه‌شنبه 29 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 09:25 ق.ظ http://zendegi-manoto.blogfa.com

شما اگه احیاناْ راهتو گم کردی سری هم سمت ما بزن

اختیار دارید
من هر وقت راهو پیدا کنم خدمت میرسم نه هر وقت راه گم کنم !!!

بله
حتما
در اسرع وقت
اصلا همین الان میام!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد