سلام.امروز می خواستم بخش دوم وزن در شعر فارسی رو تقدیم کنم اما دیدن و خوندن این شعر زیبا نظرم رو برای دو سه روزی عوض کرد
شما هم بخونین:
قرار بود
که تردید را صدا نکنیم
زیاد گوش به حرف غریبه ها نکنیم
اگر به کوچه ی ما غصه راه پیدا کرد
محل به او نگذار یم و راه وا نکنیم
شبیه کوه ، بمانیم روی پاهامان
پناهٍ دامنٍ امید را ، رها نکنیم
هزار قافله ی راهزن ، اگر دیدیم
مسیر خویش بگیریم و اعتنا نکنیم
قرار بود که در بین مان بماند عشق
برای هیچ کسی شرح ماجرا نکنیم.
( علیرضا شیدا )
پی نوشت:
گاهی قرارهامون به سادگی یادمون می ره...یادمون می ره قرار گذاشتیم انسان باشیم.آروم باشیم.خوب باشیم.عاشق باشیم.خشمگین نباشیم... و در توجیه رفتارهای بدی که ازمون سر می زنه می گیم: تقصیر فلانی بود..لازم بود...حقش بود و...غافل از اینکه با هر توجیه و تفسیری! داریم پا روی انسانیتمون می ذاریم.یعنی تنها دارایی ماندگارمون !!