سرزمین  آفتاب
سرزمین  آفتاب

سرزمین آفتاب

مادر زن جون ها !!

دوستی در اداره داریم که همه به اختصار سید صداش می کنیم.یه آدم همیشه خندان و شوخ و بذله گو. 

7-8سال قبل همسرش (که سنی هم نداشت و بخاطر تشخیص غلط دکترها به کما رفته بود) فوت کرد.دوستان و نزدیکان فشار آوردن و به اجبار وهمینطور شرایط اضطراری که براش پیش اومده بود یه مدت بعد از فوت همسر اولش با یکی از دوستای نزدیک همون مرحومه ازدواج کرد. الانم خداروشکر حال و اوضاع زندگیشون خوبه.

امروز یه نامه توی دبیرخونه داشتم. رفتم بگیرم که دیدم همکارا وسط راهرو ایستادن و طبق معمول هر و کر خنده شون به راهه.شروع کردیم به خوش و بش که ...تلفن سید زنگ زد و بهش خبر دادن که فورا بیا که مادرخانومت رو بردن سی سی یو. با یه لبخند گفت : باشه الان میام! و رو کرد به من که فلان بیمارستان آشنا داری؟ گفتم آره اتفاقا. گفت پس بیا با هم بریم. راه که افتادیم دوتا از پاچه خوارها هم باهامون اومدن !! رفتیم و باسوپروایزر که آشنا بود سلام و علیکی و...جای مادر زنشو ، نشونمون دادن.با کلی پارتی بازی دونفری و خارج از وقت ملاقات رفتیم بالا سر مریض.مادر زنش بهش گفت :عزیزم ممنون که اومدی...دارم می میرم...دارم می میرم...

سید هم که نیشش تا بناگوشش باز شده بود فوری گفت : پس مادرجون من مزاحمتون نمی شم.به کارتون برسین!

( قیافه پرستار کنارشون دیدنی بود . به من می گه این دوستتون چقدر با مزه س ! )

حالا من هم ناراحتم هم خنده م گرفته...که این آدم چقدر مسخره و طنزه که اینجا هم ول کن شوخی نیست. بعد از چندثانیه سید تخت کناری که یه مریض روش در حال استراحت بود رو نگاه کرده  و بدو بدو رفته پیش همون سوپروایزر آشنای من و خیلی موذیانه بهش می گه : می شه جای یکی از این دو نفرو عوض کنین که فاصله شون زیاد بشه؟

سوپروایزر خیلی بهش برخورد.با تندی گفت : آقا مگه نمی بینی که این مریض زیر دستگاهه؟

سید گفت : خوب اون یکی که حالش خوبه ! اونو بیارین این ور اتاق!

سوپروایزر اینبار با عصبانیت گفت : نمیشه. اصلا جای مریض به شما چه مربوطه ؟

سید با یه قیافه مسخره برگشت رو به سوپروایزر گفت : آخه شما که نمی دونین...این دوتا  هردوشون مادر خانوم های من هستن ! سر حال که بشن ضایع می شه !

یهو دیدم صدای خنده همزمان سه تا مریض و دو تا پرستار و همین سوپروایزر رفت هوا و سوپروایزر ولو شد روی تخت بغلی و نیش سید هم دوباره تا بناگوشش باز شده...

 

پی نوشت:

بذاریمش پای خوش شانسی یا بدشانسی که دست روزگار همزمان مادر خانوم سابق و فعلیشو توی یه بیمارستان و یه اتاق و دقیقا روی دوتا تخت کنار هم قرار داده؟

نظرات 8 + ارسال نظر
مریم یکشنبه 13 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 07:55 ب.ظ

پارتی بازی؟؟؟
اونم توو روز روشن؟
وای وای

مگه بدون پارتی هم جایی کاری برای کسی انجام می دن ؟

مریم یکشنبه 13 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 07:56 ب.ظ

اول شدم؟

بله

ریحانه یکشنبه 13 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 10:31 ب.ظ

کسی پای دلم را ابتدای راه می گیرد

زبانم در ادای بای بسم الله می گیرد

نمی دانم خوشی هایم چرا اینقدر کوتاه است

چرا هرگاه می خندم دلم ناگاه می گیرد

چرا وقتی پلنگ من هوای آسمان دارد

همیشه ابر می آید ، همیشه ماه می گیرد

خزان می خیزد و با پنجه های خشک و چوبینش

گلوی سبزه را در بطن رُستن گاه می گیرد

دلم در حسرت بالاترین سیب درخت توست

ولی دستم به خار شاخه ای کوتاه می گیرد

تو در بالاترین جای جهانی ماه من ، اما

چرا چشمم سراغت را زقعر چاه می گیرد ؟

(محمدرضا طاهری_ از مجموعه سرفه های گرامافون)

... عجب حکایتی از ذهن شاعر رد شده :

نمی دانم خوشی هایم چرا اینقدر کوتاه است

چرا هرگاه می خندم دلم ناگاه می گیرد...

دقیقآ !!!!!!

ممنون از انتخاب های مثل همیشه در خور توجه

ریحانه یکشنبه 13 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 10:36 ب.ظ

چه باحال

کدوم قسمتش؟

این همکار من کلا طنزه !

حسرت دوشنبه 14 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 10:33 ب.ظ http://hasrat9.mihanblog.com

خیلی جالب، شیرین و خواندنی بود این ماجرا.
بشکنه دست روزگار...

سرعت انتقال بالای این آدم در تبدیل هر معضل و مشکلی به طنز بیش از خود اون طنز خنده آور می شه

سبز باشی

سهبا سه‌شنبه 15 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 09:36 ب.ظ

عجب ! باور کنین بیشتر به طنز شبیهه تا واقعیت !

واسه همین تبدیل شد به یه پست !
ولی واقعا واقعیت بود

خم گیــــــسو چهارشنبه 16 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 08:06 ب.ظ http://khamegeiso.blogfa.com/

دروووووووووووووود خوبید؟
در رابطه با کامنتی که گذاشته بودید من با توجه به صحبت های خود آقای قمیشی چیزی رو توی وبم گذاشتم و البته یه منبع دیگه که اونم موسخه آقای قمیشی این ترانه بیش از 3بار توی آلبوم های متفاوتش خونده یعنی تو آلبوم های متفاوت تکرار شده من اون زمانی که این آهنگ شنیدم خیلی کوچیک بودم شاید9سال داشتم که اون موقعه این ترانه برای اولین بار نبود یعنی خیلی قبل تر هم ایشون خونده بودن اگه آهنگ قدیمیشون گوش بدید که برای دانلود گذاشتم می فهمید که چقد قدیمیه من اولین آهنگ ایشون یعنی قدیمی ترین گذاشتم.
میدونم که عماد رام هم این آهنگ خونده ولی فک نمی کنم برای اولین بار ایشون این آهنگ خونده باشه!! در هر حال من منبع مطلب تا چند مدت پیش داشتم اگه پیدا کردم بهتون میدم.
در هر حال من تا جای که میدونستم و شنیده بودم توی این پست گذاشتم.

سلام
من چیزایی که می دونستم رو نوشتم
حتی اسم شاعرش رو هم که توی اون مصاحبه نه چندان موثق آقای قمیشی به اسم خودش جا زده ! و من از قمیشی این کار رو بعید می دونم نوشتم

به هر حال ممنون

خم گیــــــسو چهارشنبه 16 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 08:10 ب.ظ

دوباره تاکید میکنم میدونم که عماد رام هم این آهنگ خونده ولی من چیزای رو نوشتم که از زبون خود آقای قمیشیه در هر حال من تا جای که میدونستم و شنیده بودم توی پستم گذاشتم.

متشکرم

اما اون مصاحبه منو مجاب نکرد
قمیشی و شخصیتش کمی بزرگتر از این حرف هاس
به هر حال ممنون از پاسختون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد