سرزمین  آفتاب
سرزمین  آفتاب

سرزمین آفتاب

آدم خوش حساب شریک مال مردمه

یه روزایی این ضرب المثل معنا داشت

یعنی به ازای دو تا آدم بد حساب هشت تا هم آدم خوش حساب توی این مملکت پیدا می شد

امثال و حکم و ضرب المثل هایی هم که بین مردم وجود داشت باعث تقویت این روحیه می شد

ولی امروز یه ضرب المثل قدیمی خیلی بیشتر از اون بالایی کاربرد و مورد مصرف پیدا کرده :


" پولت رو به رفیقت قرض نده ، وگرنه یا پولتو از دست می دی یا رفیقتو "


من می خوام یه عبارتم بهش اضافه کنم اونم اینه :

"...یا هردوشو "

طرف اومده با هزار خواهش و تمنا و زبون بازی یه مبلغی قرض گرفته.رفیق سالهای دور و درازم بوده.گفته چهار روزه میارم. گفتم تو هفت روز دیگه برسون که خودم شدیدآ لازمش دارم . ولی به احترام خیلی چیزا همون هفت روزه هم بیاری کار منم راه می افته. آقا رفته سه ماه پیداش نشده. بعد که بهش زنگ زدم ریجکت می کنه.بعد هفته بعدش زنگ می زنم خاموشه.یه ماه بعد زنگ می زنم می گه کارم گیره.خلاصه 11 ماه دویدم دنبال پولم.انقدر ریز ریز آورد یا فرستاد یا ریخت به حسابم که نفهمیدم یه پول  قلمبه ( حالا به نظر شما ممکنه مبلغش خیلی قلمبه نباشه ولی به هر حال کم هم نبود) که در 10-11 قسط من در آوردی و با هزار خواهش و تمنا و پیگیری و... دریافت کردم چی شد و کجا رفت...


اون آدم که دیگه نه رفیقمه نه شماره ش توی گوشیمه

دیگه رسما دوزار هم پیش من  ارزش و اعتبار نداره و به جهنم که ایندفعه کارش گیره یا مشکل داره

یه بار هم که دیدمش و به برخورد سرد من اعتراض کردگفتم تو که احترام هیچی رو نگه نمیداری نمی خوام حتی سلام و علیکی داشته باشیم


ولی بد نشد. چون یه چیزی رو یاد گرفتم

اونم اینه که اینبار پول هم داشته باشم  کسی بیاد بگه یک ریال لازم دارم امکان نداره کمکش کنم

اصلا هم به این فکر نمی کنم که دوفردای دیگه و اون دنیا ازم سوال می کنن که چرا مشکل برادر دینیت رو حل نکردی

دلم نمی خواد هم پولم بره

هم آبروم بره

هم کلی برم خواهش کنم

هم طرف آخرش با کلی منت و قیافه ی کج و کوله گرفتن واسه من پول خودمو  ریز ریز  بهم برگردونه

که چی؟ که خواستم کمکی هرچند ناچیز کرده باشم . اونم بدون سود و ربا و هزار کوفت دیگه.

این روزا  شدیدآ به این یکی ضرب المثل شعر گونه معتقد شدم :


" عنان مال خود به دست غیر مده

که مال خود طلبیدن کم از گدایی نیست ! "

نظرات 8 + ارسال نظر
farshid دوشنبه 21 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 02:02 ب.ظ http://link.s2a.ir

با سلام............

..........................................
وبلاگ زیبایی داری . اگه خاستی با ما تبادل لینک کنی بیا اینجا

http://link.s2a.ir

و به صورت اتوماتیک لینکت رو ثبت کن

...........................................

امروز اینجا چه خبره ؟؟؟؟؟؟؟؟؟ :(

iman دوشنبه 21 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 02:03 ب.ظ http://game-android.ir

سلام ممنون میشم منو به اسم دانلود بازی آندروید لینک کنی و خبر بدی لینکت کنم

سلام. عذر خواهی می کنم.ولی اینجا وبلاگ منه . نه صفحه تبلیغات سایرین

شارژ وبمانی دوشنبه 21 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 02:27 ب.ظ

سلام
امیدوارم خوب باشید.
وبلاگ زیبایی دارید.
خوشحال میشم باهم تبادل لینک کنیم.

عنوان: شارژ وبمانی
لینک: http://www.PersianXchange.ir/

سلام

سهبا دوشنبه 21 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 08:30 ب.ظ

سر منم دراومده از این بلاها ! اما کو درس عبرت ؟

سلام علیکم برادر آقتابی . عیدتان مبارک.

پس اپیدمیه
هم عبرت نگرفتن
هم کلاهبرداری...
مشکل اینجاس که ما معمولا از نزدیکانمون می خوریم
از کسانی که بهشون اعتماد داریم و روی حرف و قولشون حساب می کنیم
و چقدر این روزهای بد حرف و قول بی اعتبار شده...

عید شما هم مبارک

حسرت سه‌شنبه 22 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 10:09 ق.ظ http://hasrat9.mihanblog.com

من قبول دارم در این قضیه دوستت تا 90 درصد مقصره چون آدم سرش بره قولش نباید بره اما 10 درصد هم بذار پای گرفتاری و شرایط بد... هیچکس دوست نداره رفقاشو به خاطر پول از دست بده یا به چشم یک آدم بد حساب دیده بشه اما آدم گرفتار به هر دیواری چنگ میزنه و گاهی شرایط آدم رو به هر کاری وامیداره...

از همه اینها بگذریم خودت چطوری دوست عزیز؟ حالت که خوبه؟ داری 5 میلیون سه روزه قرض بدی به ما؟!

حسرت سه‌شنبه 22 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 10:50 ق.ظ http://hasrat9.mihanblog.com

من قبول دارم در این قضیه دوستت تا 90 درصد مقصره چون آدم سرش بره قولش نباید بره اما 10 درصد هم بذار پای گرفتاری و شرایط بد... هیچکس دوست نداره رفقاشو به خاطر پول از دست بده یا به چشم یک آدم بد حساب دیده بشه اما آدم گرفتار به هر دیواری چنگ میزنه و گاهی شرایط آدم رو به هر کاری وامیداره...

از همه اینها بگذریم خودت چطوری دوست عزیز؟ حالت که خوبه؟ داری 5 میلیون سه روزه قرض بدی به ما؟!

من حق رو به تو هم می دم
درصد خطا چیزیه که همیشه توی همه حرفهام گفتم و بهش اعتقاد هم دارم
ولی گاهی یه عده اصلا انگار کارشون همینه
بخدا اونقدر که من اگه دوروز به هر دلیلی پول کسی پیشم بمونه هی دل و درونم رو می خورم که زودتر ببرم پول فلانی رو بهش بدم
طرف اصلا عین خیالشم نبود
کلی هم از پیگیری های من دلخور شده بود...

...

ممنون. خوبم. بله که دارم. شما دستور بفرمایید. فقط جسارتآ 7.5 میلیون چک بنویس تا 5 تومن رو تقدیم کنم... محض احتیاطه :)) وگرنه شما کار درست تر از این حرفایین :))

جوجه اردک زشت سه‌شنبه 22 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 12:52 ب.ظ

سلام دوست ناب آفتابی ام

پول که چه عرض کنم که ...نگفتنش بهتر است این روزها بیشتر حواسمان باید به دلمان باشد امسال خیلی ها دلم را کندند و بردند و بعد روسیاهی ماند برای ذغال...
گوشیم رو چک کردم باور کن زیر ده شماهر سیو شده
به قول پناهی عزیز: این خوب نیست که اطراف آدم پرباشه از آدم این خوبه که اون چند نفری که اطرافت هستند آدم باشند

واما

یه مثل آفریقایی میگه:
هروقت دلت رو قرض دادی مواظب باش

چه نکته ظریفی...دل رو هم می شه سپرد...به شرطی که یا نبرن گم و گورش کنن یا لااقل سالم برش گردونن

این مثال آفریقایی چسبید

سپاس

ریحانه دوشنبه 28 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 01:40 ق.ظ

زندگی یک چمدان است که می آوری اش
بار و بندیل سبک می کنی و می بری اش

خودکشی،مرگ قشنگی که به آن دل بستم
دسته کم هر دو سه شب،سیر به فکرش هستم

گاه و بیگاه پُر از پنجره های خطرم
به سَرم می زند این مرتبه حتما بپرم

گاه و بیگاه شقیقه ست و تفنگی که منم
قُرص ِ ماهی که تو باشی و پلنگی که منم

چمدان دست تو و ترس به چشمان من است
این غم انگیزترین حالتِ غمگین شدن است
قبل رفتن دو سه خط فحش بده،داد بکش
هی تکانم بده،نفرین کن و فریاد بکش

قبل رفتن بگذار از تهِ دل، آه شوم
طوری از ریشه بکش ارّه که کوتاه شوم

مثل سیگار،خطرناک ترین دودم باش

شعله آغوش کنم، حضرت نمرودم باش

مثل سیگار بگیرانم و خاکستر کن

هر چه با من همه کردند از آن بدتر کن

مثل سیگار تمامم کن و ترکم کن باز

مثل سیگار تمامم کن و دورم انداز

من خرابم بنشین،زحمت آوار نکش

نفست باز گرفت،این همه سیگار نکش

آن به هر لحظه ی تب دار تو پیوند، منم

آنقدر داغ به جانم ،که دماوند منم

.
.
.
خنده های نمکینت،تب دریاچه ی قم
بغض هایت رقمی سردتر از قرنِ اتم

مویِ بَرهم زده ات،جنگل انبوه از دود

و دو آتشکده در پیرهنت پنهان بود

قصه های کهن از چشم تو آغاز شدند

شاعران با لب تو قافیه پرداز شدند

هر پسربچه که راهش به خیابان تو خورد

یک شبه مرد شد و یکه به میدان زد و مُرد

من تو را دیدم و آرام به خاک افتادم

و از آن روز که در بندِ توام آزادم

چشممان خورد به هم،صاعقه زد پلکم سوخت

نیزه ای جمجمه ام را به گلوبند تو دوخت

سَرم انگار به جوش آمد و مغزم پوسید

سرطانی شدم و مرگ، لبم را بوسید

.
.
.
چایِ داغی که دلم بود به دستت دادم

آنقدر سرد شدم،از دهنت افتادم

و زمینی که قسم خورد شکستم بدهد

و زمان چَنبره زد کار به دستم بدهد

تو نباشی من از آینده ی خود پیرترم

از خر زخمیِ ابلیس،زمین گیر ترم

تو نباشی من از اعماق غرورم دورم

زیر بی رحم ترین زاویه ی ساطورم

تو نباشی من و این پنجره ها هم زردیم

شاید آخر سر ِ پاییز توافق کردیم

.
.
.
بی تو من با بدن لخت خیابان چه کنم
با غم انگیزترین حالت تهران چه کنم

بی تو پتیاره ی پاییز مرا می شکند

این شب وسوسه انگیز مرا می شکند

بی تو بی کار و کسم وسعت پشتم خالیست

گل تو باشی من ِ مفلوک، دو مشتم خالیست

بی تو تقویم پر از جمعه بی حوصله هاست

و جهان مادر آبستن خط فاصله هاست

پسری خیر ندیدهَ م که دگر شک دارم

بعد از این هم به دعاهای پدر شک دارم

می پرم ،دلهره کافیست خدایا تو ببخش
...

هر چی جلوتر رفته قشنگ ترش کرده
تا اینجا که :
"...می پرم ،دلهره کافیست خدایا تو ببخش ..."
بسیار زیبا
متشکرم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد