سرزمین  آفتاب
سرزمین  آفتاب

سرزمین آفتاب

انتشار خوبی ها

دوست گرامی و فرهیخته  روی ماه خداوند را ببوس ابتکار قشنگ یکی از دوستان را باز نشر کرده اند

وقتی که خواندم حس کردم  هم برای من و هم برای تمام دوستان که در این دنیای پر از کلک و دروغ وقت می گذرانیم خالی از لطف نیست که دمی تن به این تمرکز مثبت خالص با هدف انتشار آن در کائنات و انعکاس خوبی ها بسپریم...خدارا چه دیدی...شاید کمی آن سوی تر آنگاه که آن خوبی در حال کمانه کردن بود بر فرق خودمان هم فرود آمد !!

مدتیست حضورم در وبلاگ کمرنگ تر از قبل شده.لذا بعید می دانم حتی یکی از دوستان فرصت کنند خواهشم را اجابت نمایند.اما نا امید شیطان است

اول برای سه تن از آنانکه جایگاهی خاص برایم دارند دعا می کنم :

1- (...)در این واپسین لحظات پاییز دعا می کنم که تندرستی و دلخوشی همیشه همراهت باشند.آنقدر که مثل خیلی از چیزهای خوب دیگر از چشمت بیفتند اما ترکت نکنند

2- (...‌) پاییز در حال به پایان رسیدن است...امیدوارم غم ها و غصه ها و دل آزردگی هایت از آنان که با عینکی سیاه روح ارزشمندت را تیره می دیدند مثل پاییز به پایان برسد

3- (...) ابتدای زمستان آغاز سمفونی سپید درکنسرت زندگیست. دست و ذوق و هنرت مستدام


*

به زودی سه نقطه های داخل پرانتز را خواهم گفت.اما اگر کسی خودش فهمید و با ذکر عدد !! به من گفت کتابی به رسم یادبود شبی پر از دعا تقدیم خواهم نمود


**

دوستی کوپن های مرا سوزانده !!   خدا جوابش را بدهد  لذا از بین باقی ماندگان ! از حسرت عزیز ، گفتگو در تنهایی و  استاد حاجیان گرانقدر  دعوت می کنم که ادامه دهنده انتشار آرزوهای قشنگ باشند.


زمستانتان  زیبا


نظرات 8 + ارسال نظر
[ بدون نام ] شنبه 30 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 12:52 ق.ظ

چشممو میبندمو سعی می کنم 3نفر رو تو ذهنم تجسم کنمو براشون آرزوهای خوب خوب کنم...
حجم آدما بیشتر از سه تاست...ده تا بیست تا....چهره ها و حال و روز خوش و ناخوششون از جلوی چشمم میگذره و من حس می کنم دلم می خواد تا صبح این شب بی خواب دعا کنم برای همه اونهایی که دوستشون دارم و همه اونایی که کمتردوستشون دارم...مطمئنم که هرآنچه دارم از دعا و آرزوهای قشنگیه که دیگران در حق داشتند،حالا وقت جبرانه،وقت خواستن برای دیگران ،وقت دعا
برای لبخند نشستن بر لب زنی که در حسرت بچه ست..
برای آرامش قلبی که زخمی از بی مهری همسره
برای برکت عمر پدر مادرها
برای سلامتی عزیزانمون...
برای رها شدن از کینه ای که قلبهایی رو احاطه کردند
برای انسان شدن...
چقدر آرزوی خوب وجود داره!

سلام دوست من
چه دعاهای قشنگی

بخصوص این قسمتش که هی دلم می خواد تکرارش کنم :

" برای رها شدن از کینه ای که قلبهایی رو احاطه کردند
برای انسان شدن...
برای رها شدن از کینه ای که قلبهایی رو احاطه کردند
برای انسان شدن...
برای رها شدن از کینه ای که قلبهایی رو احاطه کردند
برای انسان شدن...

دعاهاتون مستجاب
و انشاله انعکاسش به سمت زندگی و روزگار خودتون هم مثبت باشه

روی ماه خداوند را ببوس شنبه 30 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 06:54 ق.ظ http://saraab2012.blogfa.com/

درود دوست جان
ممنون از ادامه ی مثبت پراکنی ها...
سپاس از همراهیت
شاد باش و دیر زی...

سلام دوست خوب
ممنون که استارت قشنگی زدی
خدا به دلت حال خوب ببخشه تا همیشه
سبز باشی

سمیرا شنبه 30 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 08:11 ق.ظ http://nahavand.persianblog.ir

منم براتون دعامیکنم:
الهی که در این واپسین ساعات پاییز سلامت،سعادت،خوشبختی و گل لبخند مهمان همیشه زندگیتان باشد...
اون توی پرانتزی ها به نظرم اولی مسافره
دومی رو شک دارم پس نمیگم
سومی هم من میگم یا مهرداد کهکشانه یا امپراطور بهار
اگه اشتباه بود نخندید بهم خب حدس زدم

ممنون از دعاهای خوبتون

منم براتون آرزو می کنم کانون گرم خانواده تون حتی با وجود سرمای زمستون گرمتر از آفتاب مرداد باشه و پاییز نشونی خونه ی دل شما رو هرگز پیدا نکنه

نه دیگه .قرار شد : " به زودی سه نقطه های داخل پرانتز را خواهم گفت.اما اگر کسی خودش فهمید و با ذکر عدد !! به من گفت... "
حالا شما که نوشتین. خوب مشکوکه رو هم می نوشتین.

هادی یکشنبه 1 دی‌ماه سال 1392 ساعت 02:38 ق.ظ http://ladysun7.blogfa.com

یلدات گرم

ممنوووووووون

چند روز بود منتظرت بودم
مرسی

آقای نوستالژی یکشنبه 1 دی‌ماه سال 1392 ساعت 01:48 ب.ظ http://hasrat9.mihanblog.com

کار قشنگی بود. به قول برادران بسیجی حتما دعوتت رو در پست بعدی لبیک! میگم...

امیدوارم حمل بر خودستایی نشه ولی من احساس کردم هر سه مورد رو برای من گفتی و ازت ممنونم!

سلام
لبیک یا اخی !

البته در مورد اینکه هر سه تاش هم بهت میاد بحثی نیست ولی مسلمآ و صد در صد یکیش که مال توئه . رد خور هم نداره

ریحانه دوشنبه 2 دی‌ماه سال 1392 ساعت 12:26 ب.ظ

هممممم

باز هم دیر رسیدم که، ببخشید

منم حدس میزنم شماره 3 مربوط به جناب امپراطور باشه



یلدا نشد ولی واسه نوروز این کارو حتمن انجام میدم..
قول میدم

خوب... تا اینجا حداقل ضایع نشدیم و دو نفر از سه نفر مدعو !! پذیرفتن... خداروشکر

واسه نوروز ؟ !!!!!!!!! یه کمی دیر نیست ؟...به هر حال دستتون درد نکنه بابت انتشار خوبی ها

ریحانه سه‌شنبه 3 دی‌ماه سال 1392 ساعت 07:47 ب.ظ

شب یلداست شب از تو به دلگیریهاست
شب دیوانگی اغلب زنجیریهاست

شب درد است شب خاطره بارانیهاست
شب تا نیمه شب شعر و غزل خوانیهاست

کاش یک شب برسد یک شب یلدا با هم
بنشینیم زمان را به تماشا با هم ...

بنشینیم وز هم دفع ملالی بکنیم
این هم از عمر شبی باشد و حالی بکنیم

شب یلدا شده خود را برسانی بد نیست
امشبی را اگر ای عشق بمانی بد نیست

موی تو باشد و شب را به درازا بکشد
وای اگر کار منو عشق به یلدا بکشد

میشود خوبترین قسمت دنیا با تو
گر که توفیق شود یک شب یلدا با تو

میشوی از همه شهر تماشایی تر
گر شود عشق تو از عمر تو یلدایی تر

حیف شد نیستی امشب شب خاموشیها
کوه غم آمده پیشم به هم آغوشیها

نیستی شمع شب تار مرا فوت کنی
بدرخشی همه را واله و مبهوت کنی

بی تماشای تو با این همه غم ها چه کنم ؟
تو نباشی گل من با شب یلدا چه کنم...؟
شعر از: فرامرز عرب عامری

ممنون
و به قول جناب امپراتور :‌مثل همیشه ناب...

عجب تضمین قشنگی کرده شاعر از شعر شهریار:

امشب از پرتو می دفع ملالی کردیم
اینهم از عمر شبی بود که حالی کردیم...

مه سو سه‌شنبه 8 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 05:49 ب.ظ

چقدر خیلی وقت بود من اینجا نیومده بودما!!!!!(این مدل جمله بندی عمدی بود!!!)
خب چه می شود کرد؟!!! مدتی اصلا حوصله ی وبگردی نداشتم....یکی دو دفعه هم به دوستان سر زدم و کامنت دونی ها مشکل داشت یا مشکل از نت من بود نمی دونم به هر روی فرصت نشد عرض ادبی کنیم...
حالا این سه نقطه ها کیا بودن؟!!!!
دعاهای قشنگی بودن....انرژی های مثبت خوبی هم....
روزگارتون برقرار باشد...
راستی...سفر کربلا عالی بود...نمی دونم دوس دارین خواننده ی سفرنامه خیلییییییییی طولانی من باشین یا نه؟!!! دوس داشتین اطلاع بدین برای رمز...
راستی....هم کاظمین و کربلا و هم نجف که سپرده بودین به یادتون بودم....هم در وقت زیارت...هم اینکه به نیت آرزوی قلبیتان نماز هم خواندم....مخصوص....انشالله هرچه که خیر هست اتفاق می افتد...

سلام و سپاس بابت نماز و دعا
من ارادت خاصی به امیر نجف دارم
هر وقت می خوانم یا می شنوم که دوستی عازم زیارت است دلم را می دهم گوشه چمدانش بگذارد و با خودش ببرد
بسیار سپاسگزارم
زیارتتان قبول

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد