سرزمین  آفتاب
سرزمین  آفتاب

سرزمین آفتاب

حسین ، ظهر عاشورا گم شد

می خواستم چند تا عکس بگذارم .ولی دیدم همین هم خودش خیلی زشته. تازه ممکنه یه عده روی یه چیزی دست بذارن و بگن فلانی طالبان شده

اصلا به جهنم. بگن .مگه من واسه حرف مردم زندگی می کنم؟ ولی آخه یه عده گند زدن به همه چیز.

حتی گند زدن به عزاداری ظهر عاشورا . انقدر دخترای ساپورتی با آرایش های غلیظ و پسر های زیرابرو برداشته و هایلایت کرده  توی پیاده روها زیاد بودن که هر طرف چشمت رو می بردی که کمی راحت باشی بازم لا اقل 20 جفت از اینا می دیدی. کلا بهتر بود که یا از خونه بیرون نیای یا حالا که اومدی کور باشی و با عصای سفید...

بابا جان !

هر چیزی جای خودش... دیگه چرا با اعتقادات مردم ، عقده های خودتونو صاف می کنین ؟ چقدر کمبود؟ چقدر عقده حقارت؟ چقدر نیاز به دیده شدن؟  تو که واسه مشتری پیدا کردن اومدی توی خیابون  لا اقل یه نصف روز دیرتر میومدی

نمی شد ؟ دختره می پرید ؟ پسره رو می بردن ؟ مشتریه جای دیگه ای پیدا می کرد و سر تو بی کلاه می موند ؟؟؟؟؟

لعنت به این آدمک هایی که ظهر عاشورا هم دنبال کثافت کاری بودن و انقدر زیاد بودن که نمی شد بدون اینکه چشمت به اینا بیفته دو تا دسته عزاداری و سینه زنی رو راحت و بدون زحمت تماشا کنی

هر کی بدش میاد ...بیاد

ولی حتی حال من رو هم که به لجن بودن خودم اعتقاد داشتم به هم زدن

اهل هر چی هستی  مبارکت باشه ! ولی لامصب...لا اقل ظهر عاشورا...



نظرات 4 + ارسال نظر
بابک خرمدین شنبه 17 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 09:21 ب.ظ

اوف
این باز عصبانی شده
خوب داداش من چرا تعجب میکنی؟اینا هم باید نون بخورن دیگه
ولی خداییش راس میگی
منم اینجا انقد از اینا وسط عزاداری دیدم بالکل عزاداری یادم رفت
یعنی بیشتر شبیه یه پارتی س.ک.س.ی با تیریپ مشکی بود
تازه پسرا از دخترا هم خوشگلتر و خواستنی تر شده بودن
این تسبیح من کو؟ با مهر و تسبیح بزنم توی دهنشون ؟

باز این بابک از کنترل خارج شد

بابک خرمدین شنبه 17 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 09:24 ب.ظ

بجان خودم بهشون حسودیم میشد
توی اون سرما انقد ناقص و تنگ و نازک و کوتاه پوشیده بودن که آدم هم سرما یادش میرفت هم عزاداری
راس میگی ها
حسین گم شده بود

نههههههههههههه
انگار تو بجای عزاداری رفته بودی چشم چرونی
وبازم انگار دنبال بهونه بودی تا من یه چیزی بگم تو مجوز پیدا کنی واسه رفتارای ... ت
حالا حتما باید به تنگی و کوتاهی و نازکی لباسشون اینهمه دقیق نگاه می کردی؟

آتش دوشنبه 26 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 02:29 ق.ظ http://dideno.blogsky.com

خیلی وقته که حرمت ها شکسته شده
وقتی آنان که خود مدعی حرمت هستند حرمت شکنی
می کنند بیش از این انتظاری نیست .

سلام
حق با شماست
حرمت امامزاده دست متولیشه

وقتی به موضوع بجای حرمت و هدف و رسالت
به چشم دکان بازار نگاه کنند همین می شه

مداحه با اون صدای نکره ش خودشو "نوکر اهل بیت" معرفی می کنه ولی هیچ مجلسی رو کمتر از سه میلیون تومن نمی گیره !!
معنی نوکری رو هم فهمیدیم
چه نوکریه نون و آب داری !

ری حان جمعه 30 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 11:18 ب.ظ

مباش آرام حتی گر نشان از گردبادی نیست
به این صحرا که من می آیم از آن اعتمادی نیست

به دنبال چه میگردند مردم درشبستان ها
در این مسجد که من دیدم چراغ اعتقادی نیست

نه تنها غم سلامت باد گفتن های مستان هم
گواهی میدهند دنیای ما دنیای شادی نیست

چرا بی عشق سر برسجده ی تسلیم بگذارم
نمیخوانم نمازی را که در آن از تو یادی نیست

کنار بسترم بنشین ودستم را بگیر ای عشق
برای آخرین سوگندها وقت زیادی نیست

مرا با چشم های بسته از پل بگذران ای دوست
تو وقتی با منی دیگر مرا بیم معادی نیست
شعر از: فاضل نظری

دوباره می خونم شاه بیت هاش رو :

کنار بسترم بنشین ودستم را بگیر ای عشق
برای آخرین سوگندها وقت زیادی نیست

مرا با چشم های بسته از پل بگذران ای دوست
تو وقتی با منی دیگر مرا بیم معادی نیست
.
.
.
.
.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد