سرزمین  آفتاب
سرزمین  آفتاب

سرزمین آفتاب

تا حالا سرتون اومده ؟

عید 84 بود

به اتفاق خانواده پدرم واسه بازدید عید یکی از دوستان رفته بودیم منزلشون

همه سرشون به صحبت وغیبت و تعریف و تعارف گرم بود

منم خواستم خیر سرم از فرصت بدست اومده استفاده بهینه بکنم و دوسه تا مسیج واسه دوستام بفرستم

اتفاقا هم گوشیم جدید بود هم سیمکارتش

خط قبلی رو به دلایلی با جاه و جلالش فروخته بودم و اینو تازه خریده بودم و فقط تونسته بودم شماره تلفنها رو از قبلی به جدید منتقل کنم

ما ایرانی های مودب هم که توی گوشیمون همیشه همه جور اس ام اس داریم !

منم اینو تازه خریده بودم و به تعدادی از دوستام  اس ام اس داده بودم که شماره جدیدم اینه

اونا هم لطف کرده بودن هر کدوم یه مسیج بعنوان خالی نبودن عریضه فرستاده بودن

همونجا یه مسیج خیلی خیلی ... به دستم رسید از یه دوست مودب تر از خودم !!

منم اومدم اینو واسه یکی دیگه از دوستا بفرستم و وقتمو اینجوری پر کنم

همینجوری که داشتم اسم ها رو انتخاب میکردم رفتم سراغ دوستی که اسمش با " آ " شروع میشد.

فرض کنین : " آبتین "

منتها از بد شانسی و از اونجا که خیلی دستم فرز شده بود و این سرعت عمل گاهی کار دست آدم میده به سرعت اشتباه کردم  و روی اسم یکی دیگه  کلیک کردم و فرستادم و تا به خودم بیام که ای وای اشتباه فرستادم دیدم گزارش تحویل مسیج هم رسید !...

هنوز شک داشتم که به کی اشتباها مسیج دادم که دیدم " آقای..." که فرماندار فلان شهر بود ومارو خیلی خوب و از نزدیک میشناخت داره زنگ میزنه!

( لازم به ذکره که هنوز تغییر شماره مو به ایشون نگفته بودم -خوشبختانه )

شک کردم

گفتم جواب ندم تا ببینم نکنه مسیج رو اشتباهی برای ایشون فرستادم !!

لابلای زنگهای بی جوابش منوی گوشی رو باز کردم و رفتم سراغ مسیج های فرستاده شده

دیدم بعله !!! چه گلی کاشتم من !!! اون مسیج افتضاح رو از داخل لیست اسامی بجای اینکه برای دوستم بفرستم برای کسی فرستادم که از بد روزگار اسمش درست قبل از اسم دوستم بوده

نه میتونستم عذر خواهی کنم

نه میشد توجیه کرد

نه میشد زنگ زد

نه میشد ... هیچ کاری به ذهن درب و داغونم نمی رسید

دیدم همه دارن منو نگاه می کنن .داداشم پرسید خیلی گرمته ؟ خیس عرقی... 



از مسیج بازی که توبه نکردم

اما

هم از ارسال مسیج های مزخرف توبه کردم (البته توبه نسبی)

هم دیگه پشت دستمو داغ کردم که دیگه با سرعت و عجله مسیج نفرستم

تنها شانسی که آوردم این بود که اون آقا هنوز شماره جدید منو نداشت و هرگز هم نفهمید که اون مسیج گل و بلبل ! از طرف چه کسی براش ارسال شده.

هنوزم که هنوزه هر وقت منو می بینه یا از یه خط ثابت ! بهش زنگ می زنم گلایه می کنه که فلانی چرا خطت رو عوض کردی شماره جدیدت رو به من ندادی !! منم هر دفعه میپیچونم !!


تاریخ تکرار می شود :

چند ماه پیش دختر یکی از آشنایان نزدیک ، یه مسیج فوق مستهجن ! برام فرستاد.فهمیدم که ای وای، اینم مثل من گند زده. 

اصلا به روی خودم نیاوردم.ده دقیقه بعد دیدم داره زنگ میزنه. برداشتم. سلام نکرده ودستپاچه شروع کرد به عذر خواهی و این حرفا.

چون خودم  دردکشیده بودم سعی کردم کاری رو بکنم که به نظرم بهترین بود.

پرسیدم عذر خواهی برای چی؟مگه اتفاقی افتاده ؟ با من و من و تردید و خجالت گفت اون مسیج ...

گفتم مسیج ؟؟؟کدوم؟ گفت مگه الان از من یه مسیج بهتون نرسیده ؟بخدا می خواستم با یکی از همکلاسام شوخی کنم و ...

خیلی قاطع و محکم گفتم: نه. مدتهاس که از تو هیچ مسیجی ندارم .حتی فکر نمیکردم شماره منو داشته باشی

گفت راست میگین؟یعنی نرسیده ؟اما دلیوریش اومده...گفتم به من که نرسیده.شاید مخابرات دروغ میگه !

یه نفس راحتی کشید که خودمم دلم براش سوخت.گفت پس ببخشید و خداحافظی کرد


پ.ن: (1)

این گوشی و مسیج وبدبختی هاشم شده یکی از استرس های متعدد ما ! مسخره س. نه ؟

خب بگو تو که فرهنگشو نداری چرا ...


پ.ن: (2)

به قول نویسنده محترم وبلاگ : روزنوشت‌های خانوم میم  اگه سایرین هم ازین خاطرات سهوی و خرابکاری ها داشتن لطفا بنویسن تا بعد از جمعبندی بسته به میل نویسنده ش  با اسم یا بی اسم  توی یه پست بذارمشون

منتظریم !

نظرات 18 + ارسال نظر
سهبا دوشنبه 14 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 07:44 ق.ظ

سلام . روزتون آفتابی .
خب چی باید گفت ؟!

سلام
سپاس

نمیدونم. هر چه دل تنگتان می خواهد !

شب های نقره ای دوشنبه 14 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 07:58 ق.ظ http://silvernights.blogsky.com/


سلام
خیلی با مزه بود
من به یه نفر که باهاش قهر بودم اس ام اس دادم تو همون شرایط سرعت عمل و اینا بعدش آشتی کردیم !
یه توفیق اجباری تو منت کشی
اما از اون روز همیشه دقت م یکنم و اسمها رو با وسواس انتخاب می کنم
در ضمن اون قسمت حفظ آبروی دختر آشناتون هم نکته ی سلوکی داشت ! کار قشنگی بود
موفق باشید

سلام بر زوج خوش قلم و خوش ذوق
گاهی برخی از اشتباهات ما خیلی با مزه می شن
گاهی دردسر ساز
گاهی سبب ساز
واسه شما سبب ساز شده
واسه من که داشت بدجوری دردسر ساز می شد !!

اون نکته سلوکی؟ نه بخدا !

فریناز دوشنبه 14 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 11:12 ق.ظ

تو که فرهنگشو نداری چرا ...

میگم شماره اون آقاهه که فرمانداره رو میدید؟
یه کاریش دارم

ببین فریناز خانوم

خودت داری سر دعوا رو باز می کنی ها !
اون سری شماره خانوممو میخواستی
این سری شماره فرماندار رو

باید اسمتو توی لینکدونیم اصلاح کنم بذارم فریناز زیرآب زن !


نخیر شماره نمی دیم
شما نیت سویی داری
می خوای شر به پا کنی !
اصلا تو کار و زندگی نداری؟؟

روزنوشت‌های خانوم میم دوشنبه 14 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 11:14 ق.ظ http://miiim.persianblog.ir

خوب‌ه به ذهن‌ت رسید بگی نرسیده. اگه من خنگ بودم می‌گفتم عیب نداره. کلی هم خندیدم!

با اجازه لینک می‌کنم این پست‌ت رو.

اگه سابقه ذهنی نداشتم فورا اون بهونه به ذهنم نمی رسید
اما گفتم که
قبلا خودمم ازین سوتی های واقعا غیر عمد داده بودم
حال اون بیچاره رو کاملا درک میکردم !

خواهش می کنم
شما صاحب اختیارید!

پست شما هم خالی از لطف نبود.خصوصا با اون قلم روان و سلیس

موفق باشید

فرداد دوشنبه 14 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 04:47 ب.ظ

نتیجه اخلاقی:
هیچوقت با فرماندارها انقدر رفیق نشو که شماره موبایلشونو داشته باشی

کاملا موافقم
منتها با 7 سال تاخیر !!

یگانه دوشنبه 14 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 06:09 ب.ظ


.
.
.
.
.

مامانم همیشه به من میگه دروغ گفتن گناهه!شما چرا حرف های بداموزی میزنید؟

دخترم
مامانت کاملا درست میگه

منم نمیخوام الان توجیه کنم

فقط خواستم اون بدبخت رو از حس و حال خیلی بدی که داشت نجات بدم

اما در کل
حق با مامانته

حالا این پست من یعنی دروغ گفتن کار خوبیه ؟؟؟؟؟ من اینو گفتم ؟ آتیش پاره !! بدو برو سراغ درس و مشقت فسقلی !

ابرقدقد سه‌شنبه 15 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 08:12 ق.ظ

چه کار خوبی کردی ولی احتمال قوی دختر خانم هم فهمیده خرابکاریشو داری لاپوشونی میگنی

نه
خیالت راحت
چنان محکم و رسمی و جدی و قاطع گفتم نرسیده که کاملا باورش شد

تازه
مخابرات از بس درب و داغونه به هر کی ازین دروغا بگی باورش میشه

راستی
من میشناسم شما رو ؟

سمیرا سه‌شنبه 15 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 09:03 ق.ظ http://nahavand.persianblog.ir

وای نگو که دلم خونه از این مسیجهای اشتباهی فرستادن..خوشبختانه من هرگز مسیج بد آموزی نمی فرستم و اگه برام بیاد درجا پاکش میکنم..اما گاهی اس های احساساتی که مخاطب خاص دارند رو اشتباهی واسه آدمهایی که باهاشون رابطه رسمی دارند مثل همون آقای فرماندار شما فرستادم و بعدشم رفتم زیر زمین قایم شدم...
این موبایلم شده واسه خودش دردسری ها....

اون زیرزمینتونو به ما هم نشون بدین

من هنوزم گاهی زیرزمین لازم می شم !

سارا.:: زندگی من و همسرم::. سه‌شنبه 15 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 12:17 ب.ظ http://zendegi-manoto.blogfa.com

من از این سوتی ها زیاد دادم ولی خب زیاد ناجور نبود که آبروریزی بشه...
یه دفعه داشتم به همسری مسیج میدادم راجع به برادر خودم... در مورد یه کاری بود که باید برادرم انجام میداد ومن برای همسرم داشتم می نوشتم که اگه فلانی انجام نداد دیگه بهش نگو شاید نمی خواد بعد چون اسم برادرمو تو مسیج نوشته بودم اشتباهی به خودش فرستادم

ای وای
چرا همه مثل همیم؟؟؟؟


با این تفاوت که یکی از فامیلای همسرم می خواست پشت سر من حرفی بزنه
بعدش
مسیج رو واسه من فرستاد اشتباهی

منم با کمال ادب بالاش نوشتم فکر کنم اینو اشتباهی بجای فلانی برای من ارسال کردید. بهتون برش می گردونم مجددا با دقت برای خودش ارسال کنین !!

خوشبختانه از همونجا به کل ارتباطمون با اوشون !!! برای همیشه قطع شد و خودشونو بعد از اینکار گم و گور کردن !

چوب خدا صدا نداره همینه ها

سارا.:: زندگی من و همسرم::. سه‌شنبه 15 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 12:21 ب.ظ http://zendegi-manoto.blogfa.com

پارسال بچه برادر شوهرم تازه به دنیا اومده بود...
همسرم به برادرش زنگ زد و تبریک گفت و اسم بچه رو پرسید...
یه اسم به نظر همسرم خیلی بیخود و مسخره :دی
بعدش اومد به من مسیج بده که بگه که ببین چه اسم مسخره ای برای بچه شون گذاشتن انگار جزیره است.... بعد همین مسیج و برای برادرش فرستاد
حالا بماند که هنوز هم با هم سرسنگینن


یعنی سوتی در حد لالیگا !!!



ممنون از خاطره ی قشنگت

هما سه‌شنبه 15 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 12:42 ب.ظ http://ghoos.persianblog.ir

مثکه این قضیه واسه همه تکرار می شود

آره انگار دوست من

شما نمیخوای خاطره خودتو در همین مورد بنویسی برامون ؟

فسقلی سه‌شنبه 15 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 02:43 ب.ظ


من الان سر درس و مشقم بودما...نمیدونم چی شد که اینجام!!

میدونید...در هر حال..وظیفه ی من نوعی بود که شما رو
..نهی از منکر کنم.

من میدونم چی شده
داشتی درس میخوندی
یهو سر ( SOR ) خوردی افتادی توی وبلاگ

بله
بله
ممنون

راستی اون اینباکست رو بده من یه شیفت دیلیت اساسی برات بکنم که اینهمه به خواهران و برادران گشت ارشاد داوطلبانه و بی چشمداشت داری کمک می کنی

سهبا سه‌شنبه 15 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 04:42 ب.ظ

میگم شما احیانا سال جدید قصد کردید به بازدید وبلاگی هیچ شخصی تشریف نبرید ؟ گفتم در راستای نهی از منکر بعضی ها , ما هم کمی امر به معروف نماییم شاید هم خدا را خوش آید هم خرما را !

شررررررررررمنده
روم به دیوار


الان من یه آیکون خجالت زده تر لازم دارم

ولی شمام ؟ گشت ارشاد و ...

خدا به داد بعضی ها برسه

فریناز سه‌شنبه 15 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 11:21 ب.ظ http://delhayebarany.blogsky.com

ولی شماره خانومتونو ندادین آخرا

قصد من که میونه شما رو گرفتن بود وگرنه منو زیر آب زنی! عمرا

نه بابا
فرمان ماشینمون خراب شده گفتم اون فرمان داره دیگه! یکی ازش بگیرم
که شما بخیل از آب دراومدی

شما تشریف ببرید یکی از نمایندگی های مجاز
یک عدد غربیلک فرمان تقدیمتون میکنن

لطفا به فکر تولید دردسر هایی که آقایون از عهده ی حلش بر نمیان نباشین

فریناز سه‌شنبه 15 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 11:23 ب.ظ

من که کامنتای بقیه رو نمیخونم که!! ولی به جای این که خجالت بکشین پاشید شالو کلاه کنید برید خونه اینو اون دید بازدیدو اینا دیگه
یکیشم رگبارآرامش مثلا

خجالت هم خودش بده هم کشیدنش




معتاد شد رفت این بنده خدا ها

آره واقعا
کاملا مشخصه نخوندین !!

راستی شماره آقاتونو بدین من یه کمی با ایشون صحبت خصوصی دارم

خاطره از سوتی هاتون نمی خواین بنویسین ؟

امیر چهارشنبه 16 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 05:42 ب.ظ http://tehranneshin.blogsky.com

ما شانس نداریم یکی برای نمونه یکدونه مسیج مستهجن هم برامون بفرسته . همش دعوتمان می کنند به سفرهای
خارجی و تورهای زیارتی . نکنه خیلی بچه مثبتیم خودمان
بیخبریم . آی کجایی دوست ناباب

اولا که شما کلاستون بالاس دعوت واسه سفرهای خراجی دارین
ما فقط تا حالا از جلوی این آژانس ها رد شدیم !!

کلی هم حسرت اون نوار روی مقنعه اون خانوم مسوول فروش رو خوردیم
نه اینکه بخوام خانوم باشم ها ! نه

واسه خریدش می گم

ضمنا داداش
اگه خیلی مسیج لازمی خب شماره تو بده اول اسمت هم که " الف " داره تمومه دیگه ! خودبخود بازم اشتباه می کنم برات !!

فریناز پنج‌شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 04:04 ب.ظ

آقامون فرموندار نیست
شرمنده

راستی سوتی اینا ندارم آخه! سوتی بهم وارد شده ولی سوتی ندادیم

اوهوم
ما اینیم


راستی شماره رو ندادینا

فرماندار نیست که نیست
آقاتون که هست !!
جدی؟ شما کلا کارتون درسته. مثل ما فقیر بیچاره ها نیستین که سوتی هم داشته باشین
خوش بحالتون...شما مرفهین بی درد حتی سوتی هم ندارین

شماره ؟ ای خدا
بیا یه رشوه از من بگیر و دست از انهدام من بردار
بخدا شب خونه راهم نمیدن ها !!
اونوقت گناهش رو پای شما می نویسن اون دنیا !

جوجه اردک زشت جمعه 18 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 07:55 ب.ظ

سلام
ممنون از اینکه سرافرازم نمودید
متخصص سوتی دادن بنده هستم وتادلت بخاد اس اشتباه می فرستم و امری ساده شده به روی خودم نمی آورم
حتی اس برا شماره دومم فرستادم بجای دوستم
آی کیو در حد تیم ملی مالدیو

قربان شما خیلی خوبین که
به شماره دوم خودتون فرستادین
جای بدی نفرستادین
من افتضاح بود کارم

به هر حال خوشحال میشم بازم این حوالی زیارتتون کنم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد