سرزمین  آفتاب
سرزمین  آفتاب

سرزمین آفتاب

Whenever I'm alone with you

اینم یه هدیه زیبا از دوست عزیزم   " مسافر "




Whenever I'm alone with you

You make me feel like I am home again
Whenever I'm alone with you
You make me feel like I am whole again

Whenever I'm alone with you
You make me feel like I am young again
Whenever I'm alone with you
You make me feel like I am fun again

However far away, I will always love you
However long I stay, I will always love you
Whatever words I say, I will always love you
I will always love you

Whenever I'm alone with you
You make me feel like I am free again
Whenever I'm alone with you
You make me feel like I am clean again

However far away, I will always love you
However long I stay, I will always love you
Whatever words I say, I will always love you
I will always love you

However far away, I will always love you
However long I stay, I will always love you
Whatever words I say, I will always love you
I'll always love you, I'll always love you
'Cause I love you



پی نوشت:

یه اشتباه گنده کرده بودم و موقع نوشتن عنوان این پست  کلمه ی Whenever  رو ننوشته بودم و به قول مسافر* نه تنها معناش عوض شده بود بلکه  کاملا معناش بد شده بود. ضمن تشکر از مسافر و عذر خواهی از همگی ، عنوان اصلاح شد 

( دوست عزیزی می گفت : لازم نیست آدم بگرده از تو سوتی بگیره. خودت مدام سوتی های مورد نیاز رو تامین می کنی) 

نظرات 23 + ارسال نظر
فریناز یکشنبه 21 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 08:40 ق.ظ http://delhayebarany.blogsky.com

چه شعر زیبایی
کاش گذاشته بودین برای دانلود
دلم خواست بذارم آهنگشو روی وبم

با سرچ مصراع اول لینک خودشم می تونین پیدا کنین
یه سوال مهم:
چطور میشه یک آهنگ دلخواه مثلا روی هارد رو به آهنگ وبلاگ تبدیل کرد؟

فریناز یکشنبه 21 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 08:48 ق.ظ http://delhayebarany.blogsky.com

پیداش کردم
الان آنلاین همشو گوش کنین
http://mp3lemon.org/listenalbum/44160/

lovesong

باید کدشو بسازین.
دو دقه کارشه
اینو بخونین
http://pichak.net/blogcod/cod-music/

اگه مشکلی هم داشتین بگین بهم

ممنون بابت راهنمایی در مورد ساخت کد یک آهنگ

سایه یکشنبه 21 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 04:39 ب.ظ

یه دوری زدیم در دنیای مجازی تون .. خوب بود مرسی

خواهش...
این دنیای مجازی هم برای همین طراحی و خلق شده.

متن این ترانه هم یه هدیه است

ریحانه یکشنبه 21 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 08:54 ب.ظ

تو را نگاه و مرا مات آن نگاه کشید
کسی که چشم تو را اینهمه سیاه کشید

کسی که طرح مراباب ذوق تو نزد و
تو رابه ذوق من اینگونه دلبخواه کشید

به شاهکار خودش بر تو ! آنقدر زل زد
که نقش آینه ها را به اشتباه کشید

به رنگ گندمی ات طعم سیب را بخشید
و بعد پای مرا هم به این گناه کشید

فقط نگاه کن و شعر های تازه بخواه
که هر چه شعر کشید از همین نگاه کشید

غزال کوهنشینم به خود نناز که گاه
گناه ریزش کوهی به پای کاه کشید

من آن پلنگ جسورم که خرق عادت داشت
و نقشه های تصاحب برای ماه کشید

تو را رقم زد و لبخند زد به خلقت خویش
مرا کشید و برای همیشه آه کشید

و راز پاکی هر عشق پیش فاصله هاست
به این دلیل میان من و تو راه کشید
وحید پور داد


وای این همون آهنگی بود که منم خیلی دوستش دارم

...
و راز پاکی هر عشق پیش فاصله هاست
به این دلیل میان من و تو راه کشید...

طبق معمول انتخابی بسیار زیبا از گنجینه ی پر بار غزل فارسی

عجب تصاویر پارادوکسی نابی توی این غزل به ظاهر ساده هست

یعنی انصافا با بودن شما اهالی وبلاگ غزل های تازه و خوب کم نمیارن

*****

فوق العاده ست این ترانه
هدیه عزیزترین دوستمه
خیلی این متن دوست داشتنیه

سهبا یکشنبه 21 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 09:38 ب.ظ http://sayesarezendegi.blogsky.com/

بله ! میگما شما و مسافر عزیزتون فکر سواد ما رو هم می کنید آخه ؟!
نه آهنگ رو گذاشتن واسه شنیدن ! نه ترجمه واسه فهمیدن ! ای باباااا !

می خواین آدرس مسافر عزیزم رو بهتون بدم از خودش بپرسین؟

یه مسافر یکشنبه 21 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 09:44 ب.ظ

I MISS YOU
__________________

goin’ to need your love
I like your dance
I belong to you
‘cause I see your eyes
inside my life, nothing I can do
‘cause I need your smile, my baby
sparkling in your eyes
if you really know
then just tell me so
baby please be mine

I miss you
I want you to know
I miss you
my life has not much time
to erase you from my mind
and I miss you, remember
and I will not surrender
and kiss your tears goodbye

I can tell you in your glance
I know, I belong to you
‘cause I like to dream of you baby
what I’d like to do
If you’d like to be my baby
stand here by my side
If you really know
then just tell me so
baby make it right

I miss you
I want you to know
I miss you
my life has not much time
to erase you from my mind
I miss you, remember
and I will not surrender
and kiss your tears goodbye

I miss you, remember
my life has not much time

I miss you
and I want you to know
I miss you
my life has not much time
to erase you from my mind
I miss you, remember
and I will not surrender
and kiss your tears goodbye
goodbye
and I will always miss you
goodbye

(THOMAS ANDERS - I Miss You)

من الان چی می تونم بنویسم ؟

فقط اینکه :

I MISS YOU TOO

سهبا یکشنبه 21 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 10:16 ب.ظ http://sayesarezendegi.blogsky.com/

به به ! مبارکه ! ایشاله به سلامتی ...
اونوقت اومدم بگم لطف کنین آدرس بدین , دیدم خودشون تشریف آوردند ! منتها این بار هم با یک معمای جدید ! یکی لطف کنه واسه ما لینک دانلود این آهنگها رو بذاره خب !!!

برم شاید دختری کمکم کنه !

احتمالا بتونه

بچه ی زرنگیه

کی؟
کجا تشریف آورده ؟
چی به سلامتی؟؟؟

سهبا یکشنبه 21 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 10:27 ب.ظ http://sayesarezendegi.blogsky.com/

کی ؟ کجا ؟ کی ؟ از کجا ؟ به کجا ؟
یعنی اینقدر معما بود برادر بزرگوار ؟! خب یه مسافر عزیز اومدن و شعر دلتنگی برای شما سرودند , در راستای شعر پستتون ! یعنی می فرمایید ایشون مسافر شما نیستند ؟
پس لطفا آدرس بفرمایید !

هر مسافری که عزیز نمی شه

شرمنده
هم شما زبانتون خوبه
هم من سرم به گردنم زیادی نکرده

این مسافر عزیز مهمون جدیده وبلاگه
امیدوارم بمونه

سهبا یکشنبه 21 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 10:33 ب.ظ http://sayesarezendegi.blogsky.com/

ضمنا دختری خدای این کارهاست ! منتها امشب حسابی گرفتار درسه ! احتمالا بمونه واسه فردا !

منم یه ذره تنبلم , وگرنه شوخی کردم جون خودم ! اونقده بلدم که بتونم بخونم یه چیزایی رو !

به هر حال ممنون از دختری !!! که زحمت همه رو تقبل کرده.

کلا خانومها در مقوله زبان !!! بسیار قوی تشریف دارند!
بله !

نازنین دوشنبه 22 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 01:40 ق.ظ

پرسید بی تن عاقبت سر چه می شود
حالا پرنده مرده ، بگو پر چه می شود
این عکس های لال نگفتند نکته ای
تکلیف نامه های مکرر چه می شود
وقتی که چوبِ دار، تن خسته من است
سر مانده و طناب، که آخر چه می شود
بگذار بشکنند سرِ ما به سنگ ها
ماییم و عاشقی به درک هر چه می شود
ما جز به تیغ ها به کسی دل نبسته ایم
با ما مگو به طعنه که دلبر چه می شود
وقتی فرات تشنه به خون شهید ماست
بگذر از این حدیث برادر چه می شود

(داوود نوروزی)

...ما جز به تیغ ها به کسی دل نبسته ایم...

مناسب حال این روزهای منه

متشکرم

و...

با این اسم؟ وبلاگ شما رو آیا می شناسم ؟

به هر حال ممنون
شعر زیباییه

ثنائی فر چهارشنبه 24 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 10:52 ق.ظ

وقتی برات تداعی کننده باشه
وقتی برات خاطره ای رو زنده کنه


زیباست

حتی اگه تداعی کننده فاصله ها باشه؟؟
تداعی دوری؟
...

یه مسافر جمعه 26 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 12:14 ق.ظ

وای خدای من....
سوتی....

کل این شعر میگه "Whenever I'm alone with you"
بعد اینجا عنوان پست شده "I'm alone with you"

اختلافشون عین شمال و جنوبه

تفاوت "وقتی با تو تنهام" و "با تو تنهام" از زمین تا آسمونه

توی پی نوشت همین پست که نوشتم که ...
لازم نیست دنبال سوتی بگردین
به قول یه عزیزی من همینجوری خودم سوتی تولید می کنم
اینم یکی از اون فاجعه هاش !!!!


تابلو دارو ؟

یه مسافر جمعه 26 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 02:36 ق.ظ

دلم تنگ است این شبها یقین دارم که می دانی
صدای غربت من را ز احساسم تو می خوانی
شدم از درد وتنهایی گلی پژمرده و غمگین
ببار ای ابر پاییزی که دردم را تو می دانی
میان دوزخ عشقت پریشان و گرفتارم
چرا ای مرکب عشقم چنین آهسته می رانی
تپشهای دل خستم چه بی تاب و هراسانند
به من آخر بگو ای دل چرا امشب پریشانی
دلم دریای خون است و پر از امواج بی ساحل
درون سینه ام آری تو آن موج هراسانی
هماره قلب بیمارم به یاد تو شود روشن
چه فرقی می کند اما تو که این را نمی دانی

خوش به حال من ودریا و غروب و خورشید

و چه بی ذوق جهانی که مرا با تو ندید

رشته ای جنس همان رشته که بر گردن توست

چه سروقت مرا هم به سر وعده کشید

به کف و ماسه که نایابترین مرجان ها

تپش تبزده نبض مرا می فهمید

آسمان روشنی اش را همه بر چشم تو داد

مثل خورشید که خود را به دل من بخشید

ما به اندازه هم سهم ز دریا بردیم

هیچکس مثل تو ومن به تفاهم نرسید

خواستی شعر بخوانم دهنم شیرین شد

ماه طعم غزلم را ز نگاه تو چشید

منکه حتی پی پژواک خودم می گردم

آخرین زمزمه ام را همه شهر شنید

سهبا جمعه 26 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 10:03 ق.ظ http://sayesarezendegi.blogsky.com/

فقط محض سلام و صبح بخیر آدینه گاه ... خوش باشید و شادمان .

سلام علیکم
روز بخیر
و
ممنون

یه سوال
از دانیال خبری دارید ؟ مدتیه که نیست. فرداد هم الکی اومد یکی دوتا پست گذاشت و باز کمرنگ شد

بعضی از افراد ( علی الخصوص فرداد ) جزو کسانی هستند که نبودنشان خیلی به چشم می آید

سهبا جمعه 26 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 01:40 ب.ظ http://sayesarezendegi.blogsky.com/

دوباره سلام .
راستش خیلی کم . به ندرت هر دو به دنیای مجاز سر می زنند و حالی می پرسند . همینقدر می دانم که گرفتاریهای گاه به گاه دنیای واقع , آدمی را از خودش و خواسته های دلش دور می کند و مگر این دنیا برای ما جز دمی آرامش فکر و ذهن و دل از غبارهای تیرگی دنیای واقع است ؟ دنیایی که از آدمها تنها اندیشه و تفکر و نگاهشان به زندگی مشخص است و مهربانی ها هم رنگی از اندیشه دارند ...
دلتنگی هم در این دنیا حس غریبی ست وقتی دلتنگ کسی می شوی که نه می شناسی اش و نه می دانی کجاست و چه می کند ...
امید که هر جا که هستند سلامت باشند و شادمان .

سلام

نبودن فرداد یک جای خالی ماندگار است انگار
آدمی مودب و متین و هنرمند و با ذوق
با نگاهی فوق العاده خاص و درخور احترام

نمی دانم .کاش آدرس یا تلفنی از فرداد داشتم ...
عکس هایی که از جمکران
روستا
عاشورای پارسال و ...گرفته بود عجیب سخنگو بودند

حیف آدمی مثل فرداد که ننویسد

دانیال هم علیرغم دعواهایمان هنوز ته دلم ...
هر کجا هستند سلامت باشند

سهبا جمعه 26 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 01:45 ب.ظ http://sayesarezendegi.blogsky.com/

غزلهای شما و مسافر عزیز باعث شد من هم دلم یک غزل جدید بخواهد ! راستش به نیت درج در همین جا سرچ کردم و غزلی آمد که احساسم می گوید حرف دل شماست .امیدوارم خوشایند شما و مسافر عزیزتان باشد .

اصلاً چرا دروغ ، همین پیش پای تو
گفتم که یک غزل بنویسم، برای تو
احساس می کنم که کمی پیرتر شدم
احساس می کنم که شدم، مبتلای تو
برگرد و هر چقدر دلت خواست، بد بگو
دل می دهم دوباره، به طعم صدای تو
از قول من بگو به دلت ، نرم تر شود
بی فایده ست این همه دوری ، فدای تو!
دریای من ! به ابر سپـردم بیـاورد :
یک آسمان ، بهانه ی باران برای تو
ناقابل است ، بیشتر از این نداشتم
رخصت بده، نفس بکشم، درهوای تو

ممنون ازین غزل بسیار زیبا

" برگرد و هر چقدر دلت خواست، بد بگو
دل می دهم دوباره، به طعم صدای تو
...
ناقابل است ، بیشتر از این نداشتم
رخصت بده، نفس بکشم، درهوای تو "

سهبا جمعه 26 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 01:47 ب.ظ http://sayesarezendegi.blogsky.com/

این هم یک غزل دیگر با ذکر منبع :

دلم گرفته برایت... مگر نمی دانی !
چرا برای‌ دلم یک غزل نمی‌خوانی؟
غزل بخوان که بمیرد میان سینه ی من
غم سکوت خیابان ، غمی‌ که می‌دانی‌
و بغض پنجره بشکن، ببین چه کرده غمت
به این دو وادی‌ وحشت، دو چشم بارانی‌
بیا غزل به فدایت! درانتظار توام
بیا صفای‌ تبستان! تب زمستانی‌!
ببر مرا به نگاهی، ببر مرا گم کن
نشان نمانده برایم... خودت که می‌دانی‌

sharar.blogfa.com/

ممنون
عالی بود این شعر

سهبا جمعه 26 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 01:53 ب.ظ http://sayesarezendegi.blogsky.com/

راستی می شود یک سئوال از مسافر عزیز بپرسم ؟

واقعا یک کلمه "وقتی " تفاوت معنا را از زمین تا به آسمان می کند ؟!
درست که این دو جمله بسیار متفاوتند , اما " وقتی با تو تنهام " شاید شکل زیبا و خوشایندیست که برای زمانهایی که " با تو تنهایم " می تواند متصور شود . آنقدر در ماهیت با مهم مغایر نیستند به گمان من ! اینگونه نیست عزیز ؟

راستی شما همیشه مسافرید ؟ یا سفر جزئی موقت از این روزهای شماست ؟ ( این البته پاسخش اختیاری ست )

من شرمنده صاحب این سرا , ببخشید برادر بزرگوارم . ( می دانم که از چت روم شدن کامنتدونی خوشتان نمی آید , شرمنده !)

من هم تقریبا همین برداشت رو داشتم
اما تسلط فوق العاده ی مسافر به زبان انگلیسی باعث شد متوجه بشم که ترجمه یا برداشت غلطی از آن عبارت کرده ام
لذا ترجیح دادم اصلاحش کنم

یه مسافر شنبه 27 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 04:21 ق.ظ

1- اگه به جای بازی با کلمات برای زیباسازی آوا و ظاهر جمله اندکی به حس اونها توجه کنیم معناها خیلی فرق میکنه
قرار نیست هر کسی داتش ادبی داشته باشه یا ذوق و استعداد ذاتی تا بتونه درست صحبت کنه و منظورش رو درست برسونه
فارسی زبون مادریمونه با گوشت و خونمون عجینه، پس بی هیچ علم ادبی میتونیم روون صحبت کنیم و مفهوم کلمات رو درک کنیم
اگه کسی مسلط به زبانی نبود کافیه جمله رو به زبان مادریش ترجمه کنه تا بتونه مفهوم دقیقش رو درک کنه؛ (همین کاری که من میکنم)
نوشتن یه جمله فقط قطار کردن یه سری کلمه های زیبا و خوش آوای به ظاهر مرتبط به هم نیست
که بودن یا نبودن یه کلمه تاثیری توی معنا نداشته باشه
"وقتی (هر زمانی که) با تو تنهام" مفهومش با "با تو تنهام" خیلی فرق میکنه
اگه کسی عدم ارتباط با فردی رو تجربه نکرده باشه؛ حداقل توی شعرها و داستان ها از تنها بودن در جمع زیاد خونده و شنیده، توی جامعه و حرفای مردم هم از عدم تفاهم شنیده، توی شبکه های اجتماعی از رادیو و تلویزیون و روزنامه گرفته تا اینترنت زیاد خونده و شنیده که دو نفر (مثلا دو همسر) در عین با هم بودن تنهان چون همدیگه رو درک نمی کنن، یا چون همدیگه رو دوست ندارن، یا چون ...
2- هرچیزی جای خودش رو داره
برای چت، و سلام و احوال پرسی روزانه, هم کلی چت روم هست و هم کلی شبکه های اجتماعی ارتباطی
3- اگه میدونیم که کاری اشتباهه چرا باید انجامش بدیم؟
اگه میدونیم که صاحب این وبلاگ از چت روم شدن کامنتدونیش خوشش نمیاد، و اینفدر خودمون رو بهش نزدیک فرض میکنیم که برادر صداش کنیم، و اینفدر برامون فرد مهمیه که بزرگوار خطابش میکنیم، پس چرا باید کامنتدونیش رو تبدیل به چت روم کنیم؟
4- چرا به عقاید بقیه نباید احترام گذاشت؟
وقتی میبینیم یه نفر تعریفش از یه چیزی متفاوت از نظر ماست، چرا همه تلاشمون رو میکنیم که نظرش رو تغییر بدیم و یا حتی اینقدر اصرار و پافشاری کنیم که مجبور شه حداقل ظاهر کار و نظرش رو همسوی نظر ما کنه؟
5- چرا دوست داریم به حریم بقیه احترام نذاریم؟
چرا تا هرکسی رو میبینیم باید یا پشت سرش حرف بزنیم یا دنبال چند و چونش بگردیم؟ حتی توی دنیای مجازی که هر کسی میتونه چندین شخصیت مجازی داشته باشه، مگه خودمون سفره دلمون همه جا پهنه؟
6- چرا همه باید مثل ما باشن؟
شاید یکی دوست داشته باشه دیوارهای خوتش شیشه ای باشه، خب دلش میخواد
اما نباید سعی کنه توی خونه ای که شیشه ای نیست دوربین بذاره که از همه چیز سر دربیاره
7- چرا دلمون میخواد مبصر باشیم ورفت و آمد هرکسی رو ثبت کنیم؟
شاید یکی مثل من دو سه بار در روز به صفحه ای سر بزنه ولی از این لوس بازی و خودنمایی که هر بار یه چیزی بنویسه خوشش نیاد و انجام نده
8- چرا یه چیزی میگیم (مینویسیم) که بعدا حذفش کنیم؟
...
9- ...

در مورد نظری که نوشتی
صحبتی ندارم
نظر توئه و نظر هر کسی محترم

در مورد بند آخر هم توضیح دادم
تصور من از ترجمه ی اون بخش چیزی بود که اول نوشتم
بعدش که اشاره کردی احساس کردم که می تونه برداشت من اشتباه باشه

به هر حال منطقیه که کسی اگه در موردی سواد یا تسلط بیشتری داره برداشت دقیقتری رو هم می تونه ارائه بده

این به معنای اینکه دیگری غلط نوشته و روی غلطش ایستاده نیست

ظرفیت پذیرش اشتباه چیز بدی نیست
خصوصا اگه حوزه ش تا حدی تخصصی باشه ( تا حدی )

نهایتا کامنتدونی هم چت رووم نشده مسافر عزیز
خصوصا من با تغییر کاربری وبلاگ ! و تبدیلش به سایت های دوست یابی همیشه مخالف بوده و هستم
به هیمن خاطر این نگرانی در این مورد و توی این وبلاگ خیلی جدی نیست

به هر حال ممنون از نطر مبسوط و کاملی که نوشتی

من هنوزم از توضیحات دقیق و صحیحی که منو متوجه ایرادات یا اشتباهاتم کنن استقبال می کنم
چون معتقدم هیچکس کامل نیست و همیشه راه برای بهبود و تعالی بازه
ضمنا بودن یا نبودن اشتباهات به خودی خود مهم نیستن
مهم اینه که افراد نظر خودشون رو ( چه درست باشن اون نظرات چه غلط ) صحیح بدونن و باب تغییر مثبت و اصلاح رو به کل به روی خودشون بسته باشن
نگرانی واقعی اینجاس

ممنون که این دغدغه تا همین حد شمارو به نوشتن یک متن توضیحی واداشت

یه مسافر شنبه 27 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 10:53 ق.ظ

من نگفتم که چت روم شده، اگه درست بخونید متوجه منظورم میشین، شماره گذاری هم واسه همین بود، مخاطبش هم شما نبودین، مگه شما کاری کردین که عذرخواهیش رو هم کرده باشبن؟
"3- اگه میدونیم که کاری اشتباهه چرا باید انجامش بدیم؟
اگه میدونیم که صاحب این وبلاگ از چت روم شدن کامنتدونیش خوشش نمیاد، و اینفدر خودمون رو بهش نزدیک فرض میکنیم که برادر صداش کنیم، و اینفدر برامون فرد مهمیه که بزرگوار خطابش میکنیم، پس چرا باید کامنتدونیش رو تبدیل به چت روم کنیم؟"
با این حرفتون که هیچکس کامل نیست 110% موافقم و ایراد من به افرادیه که خودشون رو کامل و صاحب نظر میدونن و به خودشون اجازه هر سرکشی میدن، و عده ای هم تصدیقشون می کنن.

من پاسخ شما رو درست خوندم
اگه پاسخی هم نوشتم به این دلیل بود که خواستم نظر خودم رو نسبت به هر مطلبی که توی وبلاگم وجود داره اعلام کرده باشم
اهل تصدیق و تصدق هم نبودم و نیستم
همینطور اهل مجادله
تفسیر و نگاه دیگران در مورد من هم برای خودشون محترمه. اما دلیل نمی شه من باور کنم لزوما همونم.ولی به رسم ادب احترام به نظر دیگران رو واجب می دونم... والبته تلاش هم می کنم که اگه انسان خوبی نیستم بدتر از اینی که هستم نباشم


ممنون از کامنت مجددتون

بادوم هندی شنبه 27 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 01:54 ب.ظ

سلام
من گاهی به شما سر میزنم و مطالبتون رو میخونم
برام نظرات دوستانتون و جو اینجا هم جالب بود
فقط نمیفهمم چرا یهو جو اینجا اینهمه تند شده و کساییکه تا دوخط قبل خیلی خوب بودن و با هم ظاهرا روابط خوبی داشتن اینجوری بد شدن
به نظر من انگشت گذاشتن سفت و سخت روی کلمه ها هم آدمو از مسیرش دور میکنه هم باعث کدورت و خرابی رابطه ها میشه
ببخشید که فضولی کردم.اما فکرمیکنم خیلی سخت گرفتین.دنیا ارزش اینهمه سخت گرفتن روی مسایل جزوی رو نداره

از لطف شما متشکرم
اما ظاهرا دو تا نکته رو خوب ندیدین

اول اینکه این یه بحث داخلی بین دوستان خودمونه و نیازی به مشاوره ی افرادی که نه ایمیل می نویسن نه اسم وبلاگ می ذارن نداریم و خودمون حلش می کنیم
دوم اینکه شما غلط های املاییتون مثل :
کسایی که ( کساییکه)
و
جزیی ( جزوی)
رو اصلاح کنین
اصلاح دیگران باشه برای بعد

اگه پیامها بازه برای دوستانیه که طی مدت های مدید برادریشونو ثابت کردن نه هرکسی که از راه برسه و پسر خاله بشه

بادوم هندی شنبه 27 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 03:00 ب.ظ

نه
اصلا اینجا کلا همه درگیری دارن
وقتی خودتون با خودتون که هی عزیز و جانم به هم میبندین اینین وای به بقیه
بای
لینکت رو هم پاک کردم

یه مسافر یکشنبه 28 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 05:19 ب.ظ

Every night in my dreams
I see you. I feel you.
That is how I know you go on.

Far across the distance
And spaces between us
You have come to show you go on.

Near, far, wherever you are
I believe that the heart does go on
Once more you open the door
And you're here in my heart
And my heart will go on and on

Love can touch us one time
And last for a lifetime
And never let go till we're gone

Love was when I loved you
One true time I hold to
In my life we'll always go on

Near, far, wherever you are
I believe that the heart does go on
Once more you open the door
And you're here in my heart
And my heart will go on and on

There is some love that will not
go away

You're here, there's nothing I fear,
And I know that my heart will go on
We'll stay forever this way
You are safe in my heart
And my heart will go on and on

Where do I begin to tell the story
Of how great a love can be
The sweet love story that is older than the sea
The simple truth about the love she brings to me
Where do I start

With her first hello
She gave a meaning to this empty world of mine
There'd never be another love another time
She came into my life and made the living fine
She fills my heart, She fills my heart
With very special things
With angel songs, with wild imaginings
She fills my soul with so much love
That any where I go, I'm never lonely
With her along who could be lonely
I reach for her hand. It’s always there

How long does it last
Can love be measured by the hours in a day
I have no answers now but this much I can say
I know I'll need her until the stars all burn away
And she'll be there

How long does it last
Can love be measured by the hours in a day
I have no answers now but this much I can say
I know I'll need her until the stars all burn away
And she'll be there

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد