سرزمین  آفتاب
سرزمین  آفتاب

سرزمین آفتاب

امامزاده بی متولی !

یه زمانی مردم این سرزمین افتاده بودن روی این دنده که چرا عرب بجای مثلآ : نرگس ' نرجس رو به خورد ما داده و چرا بجای پردیس ( که اروپایی ها پارادایسشونو از ما یاد گرفتن ) بهمون اسامی جنت و بهشت و ... رو تحمیل کردن و ...

اما امروز

نگاه می کنم می بینم اون روز لا اقل با همه ی بدیهاش ، یه فرهنگ داشت دستخوش گذار و تغییر و جابجایی می شد...خطرش هم انقدر زیاد نبود. چون اگه فرهنگ مادر انقدر بنیه و ریشه داشته باشه فقط رنگ شاخه هاش عوض می شه نه بیشتر...

ولی خطر امروز خیلی زیاده. رسما یه فرهنگ...یه قاموس...یه روش و شیوه داره از داخل خودش خودشو می خوره و منهدم می کنه...عین سرطان. که یه سلول می افته به جون همون بدن و تا خودشو و صاحبشو نکشه دست بر نمی داره

یکی دو بار چند سال پیش (اولاشم فکر کنم توی فیس بوک) دیدم یه سری از دخترا بجای عشقم به طرفشون می گن : عجقم !!

نفهمیدم که آیا طرفشون هم می فهمه که این عقب افتاده ! منظورش چیه؟ ولی کم کم هم توی فیس بوک هم توی اینترنت بطور عام و هم توی خیابون و مهمونی و مغازه و هر جهنم دره ای که فکرشو بکنین  دیدم دارن اینجوری صحبت می کنن :


عجقم = عشقم

عجیجم = عزیزم

خوشمل = خوشگل

خوفی = خوبی

چلا = چرا

نمیلی = نمیری

...

اون یکی توی صفحه ش نوشته بود :

بمیلم بلات که اژم دلخولی و هلچی می اسم ! اس هامو "ج" نمی دی!!


این زبون جهنمی و تهوع آور رو کدوم دشمن بهمون تحمیل کرد؟ البته تابلوئه !! تابلو نه...ببخشید  بیلبرده !! ولی حالا محض خنده هم شده دو دقیقه فکر کنیم ببینیم مسبب این هم اعراب و اروپایی ها هستن یا خودمون؟؟ که تا هر چیزی رو که داریم به لجن نکشیم خیالمون راحت نمی شه؟

یه روز در مورد محتوای واقعی وبلاگ حرف زدم. خطابمم عام بود. یه عده کج خوندن و به خودشون گرفتن... ( اصلا برام مهم نیست )

امروزم هر کس می خواد به خودش بگیره و نگیره باز برام مهم نیست. برام این مهمه که خودمون داریم زبان زیبا و خوش آهنگ فارسی رو  منفجر می کنیم...اگه یه عده عقده ای که فکر می کنن با این کارا یا خوشگل می شن یا با سواد !! به این مهملات و خزعبلات دامن می زنن ، ما نزنیم و هر جا دیدیم و شنیدیم ، مودبانه اما قاطع و صریح به طرف بگیم که داره آگاهانه یا نا آگاهانه زبان و بستر فرهنگ این مرزو بوم رو می بنده به آب !


پی نوشت:

کلآ ما ایرانی ها  دشمن سرخودیم !! دشمن خارجی لازم نداریم !


نظرات 9 + ارسال نظر
سمیرا دوشنبه 9 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 11:36 ق.ظ http://nahavand.persianblog.ir

یعنی اول تمام قد به احترام این مطلب می ایستم بعد یه کف مرتب بعد یه تکبیر کوبنده!

من به احترام شعور شما و تمامی سرورانی که وزن سوادشان از وزن جیبشان بیشتر است مدتهاست که تمام قد ایستاده ام

سمیرا دوشنبه 9 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 11:43 ق.ظ http://nahavand.persianblog.ir

هرچند ما فیض بوق نداریم اما خب توی همین وبها که می چرخیم گاهی وقتها بی اختیار دلمان میخواهد روی مانیتور بالا بیاوریم( جسارت است اما واقعیت دارد) که چرا بعضیا اینقدر لوس و جلف و بیخودن که این کلمات رو بکار میبرن آخه؟ من نمیدونم مگه حرف بزنیم چشه که میگن بحرفیم؟! مگه زنگ بزن چشه که میگن بزنگ؟! عجیجم و عشقالو و عخشم و ...وای داره دل و روده م به هم میپیچه!!! مخصوصا اینا که به همسرشون میگن شوشو!!!! یاد یه شکلاتای سبزنعنایی که توبچگی میخوردیم میفتم اسمش شوشو بود!!! خب مثل بچه آدم بگو همسرم...کلمه به این قشنگی و خوش آهنگی و با معنایی رو ول کردن میگن شوشو انگار گربه همسایه شونه؟!
و بدتر از اون ترویج ادبیات بی ادبانه و کوچه بازاری و عادی شدن فحش دادن به همدیگه است...و یا قربون صدقه رفتنهای مهوع...مثل اینا که به هرچیزی میگن فلان چیز تو حلقم!!!!
خب من که هر وبی برم اینجور کلمات داشته باشه سعی میکنم دیگه نرم اما گاهی بعضی دوستان نزدیک و وبهای خواندنی از این کلمات استفاده میکنند آدم نمیدونه چیکار کنه؟!
فقط یک هنرمند و اهل رسانه میتونه این درد رو خوب حس کنه...کسی که حرمت کلمات و ارزش حرف رو حس کرده باشه...
ما ایرانیها خیلی راه مونده تا یاد بگیریم کلمات مقدسند..واژه باید خود باد واژه باید خود باران باشد....
بازهم ممنون از این مطلب و از حساسیت ارزشمندتون

من...راستش هر چیزی که می خواستم بگم رو سعی کردم خلاصه کنم و توی همین پست بنویسم
اما
باور کنین اگه قید محدودیت وبلاگ نبود اندازه دو ساعت حرف برای گفتن و نوشتن داشتم
گفتم که ، وقتی خودمون حروف و زبان و ادبیات مقدس و ظرافت های زیبای زبان ایرانی-فارسی رو اینجوری به باد استهزاء می گیریم حق نداریم بیاییم بگیم عرب چه کرد و مغول چه کرد و چه نکرد...

شوخی های رکیک بین دوستان صمیمی !!!
شوخی های جلف و زننده بین عشاق !
بی احترامی در قالب صمیمیت !
بی ادبی در قالب جنبه داشتن !
یا همون شوشو !!! ...

یادش بخیر
توی ایران یه زمانی مرد انقدر برای زنش حرمت و ارزش قائل بود پیش هر کس و ناکسی اسم زنشو نمی برد و اونو " منزل" خطاب می کرد....یعنی این آدم صاحب و مالک همه ی دار و ندارمه !
خانوم به شوهرش فقط " اقا " می گفت

البته خودمونیم ها !! مرد های امروزی هم بیشترشون دیگه " آقا " نیستن

خانوم ها هم بیش از اونکه قداست منزل باشن اومدن که...برن
لوس و جلف حرف زدن هم که...
توی یه کارخونه برای بازدید رفته بودیم شنیدم که مهندسه به کارگر آذری زبان یه دستوراتی داد...کارگره با همون لهجه زیبای ترکی برگشت گفت : مهندس .نیجران نباش... کار اوکیه !! ( OK!!)

ممنون از وقتی که گذاشتید

زهره حاجیان دوشنبه 9 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 12:06 ب.ظ http://veshto.blogfa.com

سلام عزیز ...
خوندمت زیبا و تامل بر انگیز ....یادمه روزهای دور یه گزارش در این مورد کار کردم اگر لینکشو پیدا کنم حتما در اختیارت می زارم بخونی ...
فرزاد جان خیلی از دوستان می دونن اگر این مدلی حرف بزنن من جوابشونو نمیدم و تو زبان و ادبیات گقتاری و نوشتاری بسیار متعصبم اما یه کلمه سال هاست ذهنمو بد جوری درگیر کرده و هر چی می گردم واژه معادلش را پیدا نمی کنم ....
خیلی سعی می کنم از وازه پبچوندم استفاده نکنم اما واقعا در خیلی از موارد هیچ کلمه ای جامعیت معنایی اون رو نداره !!!!
مثلا باید برم جلسه یکی از روزنامه ها ... مجبورم که دفتر را ترک کنم با هزار دلهره و نگرانی و ...میرسم و هیچ کلمه مترادفی برای این حرکتم پیدا نمی کنم ....مجبورم بگم پیچوندم اومدم ...

نظرت چیه ؟چرا برخی از این کلمات تو ادبیات گفتاری مان ریشه دوانده اند ؟
من با عجیجم و .....کاملا مخالفم واژه های لوسی هستند اما با کلمه های مثل سه شد، پیچوندم و ...چکنیم ؟؟
دلم برایت تنگ شده از حال و روزت بیخبرمان نزار ....

سلام استاد گرامی

افتخار دادید و وبلاگ کوچیکم رو روشن کردید

مدتی بود حرص می خوردم از اینکه چه بر سر زبان زیبای فارسی میارن و داره کم کم یادم می ره که سعدی و حافظ و فردوسی بزرگ به همین زبان چه شاهکارها که خلق نکردن

اثر تخریبی کلمات جدید مثل پیچوندن به مراتب کمتر از لوس بازی های اخیره
طرف رو پیچوندیم یا دور زدیم یه گاف دادی یا ... به هر حال یه معنای هر چند سبک یا کوچه بازاری دارن

اما اون کلمات مهوع و چندش آور مثل عجیجم... آخه درد اینه که کلی هم طرفدار پیدا کردن !!
اول باید تلاش کرد که اون کلمات جفنگ و لوس از عرصه ادبیات پاک بشن بعد بریم سراغ اینکه کلماتی مثل پیچوندن رو بپیچونیم !!!

اطاعت امر...منم مشتاق زیارتتون هستم . حتما این علی آقای کم پیدا رو گیر میارم و به اتفاق خدمت می رسیم. تنهایی احتمالا کسی منو راه نمی ده ! گفتم یه پارتی پیدا کنم !

سمیرا دوشنبه 9 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 12:13 ب.ظ http://nahavand.persianblog.ir

منم با خانم حاجیان موافقم..گاهی برخی کلمات رو نمیدونی چیکارکنی...اما اتفاقا منم اصلا از این پیچوندن و سه شد خوشم نمیاد تاحالاهم خوشبختانه به کارش نبردم نمیدونم به جاش توضیح میدم شرح ماوقع رو....منم کسی اینجوری حرف بزنه سعی میکنم جوابشو ندم

خانوم حاجیان که استاد بنده هستند و افتخار شاگردی در خدمتشون داریم

ولی اشاره درستی دارید... بعضی از کلمات اومدن و نشستن و کلمات قبلی و معادل خودشون رو پاک کردن انگار...

رفتارشما که خوبه.فقط سعی می کنین جواب ندین
من بدون رودرواسی ام . کسی جلوم اینجوری صحبت کنه اگه آشنا باشه که رسما از اینکه اینجوری حرف زده پشیمونش می کنم
غریبه هم باشه چنان بد و آمیخته به تنفر باهاش برخورد می کنم که خودش از سنگینی نگاهم حالش بد بشه.
تنفر من از اون فرد نیست

تنفر از یک بیماریست که زبان و فرهنگم را هدف گرفته !

ثنائی فر چهارشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 08:41 ق.ظ

سلام باور بفرمائید فکر می کردم فقط من از این لوس بازی ها حساس و متنفر شدم
شخصا از جوک هایی که خیلی از داشته هامون و ناب ترین شخصیت ها مون رو هدف گرفتن هم احساس درد می کنم

خوشحالم که دوستان فهیمی در این سرای مجازی دارم که درد مشترک را حس می کنند
مدتهاست که تمامی داشته هایمان توسط خودمان هدف قرار گرفته اند...

متاسفانه این وبلاگ و نویسنده اش کوچک تر از آنند که از پس این کار و اصلاح موارد بسیاری ازین دست بر آیند
اما باید گفت
باید منتشر کرد
و باید فریاد زد

حسرت چهارشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 04:19 ب.ظ http://hasrat9.mihanblog.com

حقیقتش با خوندن این مطلب و به خصوص بعضی از قسمتهاش خنده ام گرفت. البته خنده ای که کمی تلخ بود.
با حرفهات موافقم. به هر حال این فقط مربوط به زبان و ادبیات گفتاری و نوشتاری ما نمیشه.پیدایش این کلمات هم در کنار چیزهای عجیب و غریب دیگه ای که هر روز بوجود میاد و وارد فرهنگ ما میشه قرار میگیره. نمیدونم... اگر توهین به کسانی نباشه که این سبک چیزها رو دوست دارند من هم بدم نمیاد از ترکیب ((تهوع آور)) در موردشون استفاده کنم.

کلمات جدید
مدل موی جدید
مدل لباس جدید
ترانه های جدید
دوستی های جدید...



به قول خودت : خنده ای تلخ

من هم موافقم که این معضل فقط در زبان نیست
زبان ، تنها ، نشانه ای از شیوه و آیین زندگی ماست

دقیقا همون ترکیب تهوع آور ترکیبی فوق العاده برای تفسیر و توصیف این منش و سبک جدیده

به هر حال مثل ملخ افتاده به جون مزرعه فرهنگ قدیمی ما

فرهنگی که داره نفس های آخرش رو می کشه

زینب پنج‌شنبه 12 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 01:37 ق.ظ http://inrouzha.mihanblog.com

با نوشتتون موافقم اما باید اعتراف کنم که من خودم یه چندبار ازین واژه های سخیف و ناموزون بزنگ و حرفیدم تو اس ام اس نوشتن استفاده کردم
اما ازونجا که "الاعمال و بالنیات" امیدوارم خدا از سر تقصیرات این بنده حقیر بگذره، من به این واژه ها ارادت خاصی ندارم علاقه ای هم برا بکاربستنشون ندارم فقط از رو مختصر نویسی بود بخدا
اما مم بعد حتما رعایت میشود و همون چند بار هم حذف میکنم،چون هربار استفاده به هر شکلش اشاعه این ادبیات نازیباست

باید اعتراف کنم که اصلا انتظار اینهمه استقبال شایان توجه از طرف دوستان فهیم و باسواد و زبان دوست و فرهنگ شناس رو نداشتم

توی مسیج اصلا مهم نیست. چون به قول سرکار هدف خلاصه نویسی بوده
اما شخصا امیدوارم این نوع نوشتار به گفتار من و شما سرایت نکنه

ممنون

شنگین کلک جمعه 13 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 04:54 ب.ظ http://shang.blogsky.com

درود بسیار
بله من هم زیاد نمونه هاش را دیدم هم در وب و هم در
حرف زدن بعضی از نسل جوان و بسیار هم ناراحت کننده
است . اما تذکر به این قشر از اجتماع به این راحتی میسر
نمی شود و اگر دقیقا طرفت را نشناسی و ندانی باید
چه چیزی و چطور بگویی شاید بهتر باشد سکوت کنی
سپاس از توجه شما

سلام
خوشحالم که همین نوشته مختصر ، توجه و نکته سنجی دوستان خوبم رو به من نشون داده
اما...حق با شماست
مواجهه با نسل جوا و ادبیات اختصاری اما ویرانگرشون که متاسفانه از سر نا آگاهی و کم توجهی به شالوده های زبان فارسی هست ظرافت و دقت فراوانی رو طلب می کنه که شخصا باید اعتراف کنم که خودم ازش بی بهره هستم

چه باید کرد؟

مریم شنبه 14 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 08:00 ب.ظ http://najvaye-tanhai.blogsky.com

سلام
یه لایک محشر و یه کف مرتب به افتخار این پست زیبا
محشر بود واقعا قابل تامل
دستتون درد نکنه جناب سرزمین آفتاب

سلام
شما لطف دارید

واقعآ حرف دلم بود. همین !

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد